دختر شیرازی جونم، دختر شیرازی
ابروتو به من بنما، تا شوم راضی.
ما نمیدانیم و یا نمیتونیم با یقین و حتم بگوییم که آیا در پس این تقاضای ساده و آشکار خواستههای پوشیده دیگری هم بودهاست یا که نه، و پسر به صرف کنجکاوی مایل به دیدن ابروهای غیر قابل رویت دختر شیرازی بودهاست. اینطور به نظر میرسد که پنهان بودن این ابروها کنجکاوی پسر را برانگیختهاست و طبعا با دیدن آنها باید حس کنجکاوی فرونشسته و پسر بی حیا راضی شود.
اما دختر شیرازی خواسته یا ناخواسته (که به عقیده صاحب این کیبرد به عمد و خودخواسته) گفتمانی را آغاز میکند که به نظر میرسد پایانی بر آن متصور نباشد. حتی با ادامه آن لاجرم کار بیخ پیدا کرده و صحبت به جاهای باریکتر نیز میرسد.
به طبع امروزه, که سالها از موضوع گذشته ما جز به حدس و گمان نمیتوانیم در باره ماجرا قضاوت کنیم. اما اینطور فرض کنیم که دختر شیرازی در همان آغاز ماجرا خواسته پسر بیحیا را اجابت میکرد و ابرویش را بر پسر نمایان میساخت. هر چند که بعید به نظر میرسد پسر بیحیا فقط به دیدن ابروها رضایت میداده و به دنبال کار خویش میرفتهاست و از دیدن قسمتهای نهان دیگر دختر شیرازی صرفنظر میکرده، اما بیشک حدت و شدت این گفتمان افول میکرد و بعید بود چنین ابعادی بگیرد تا امروز، سالها پس از آن گفتگو من بنشینم و اینجا در باره آن بنویسم. مجسم کنید که بمحض درخواست پسر برای دیدن هر قسمت پنهان دختر شیرازی، دختر بلافاصله حجاب را به کنار میزد و قسمت مزبور را نمایان میساخت و حتی قضیه جلوتر که میرفت دختر شیرازی دیگر منتظر پایان جمله پسر هم نمیشد و بلافاصله اندام خواسته شده را نمایان میساخت! طبعا پسر خیلی زود از جنب و جوش میافتاد.
و حالا فرض کنیم که اصلا با همان نخستین درخواست پسرک برای نمایان ساختن ابروها دختر شیرازی حجاب را تمام و کمال برمیداشت چنان که همه چیز نمایان میگشت! خوب، بیحیا پسر دیگر خناق میگرفت و نطقش کور میشد! و خوب دیگر حرفی هم برای گفتن نداشت. واین طوری قضیه ختم میشد و سالها بعد آدم بیکاری مثل من هم نمینشست و در چند و چون این ماجرای واقعا عجیب و احمقانه غور و تفحص کند.
بنا به حکم عقل سالم تقاضای پسر بیحیا همانقدر فاقد منطق است که خودداری سرسختانه دخترشیرازی در اجابت آن. اما به نظر میرسد که دختر شیرازی در این ماجرا نسبت به پسر بیحیا صداقت کمتری دارد. هدف بیحیاپسر تماشای دختر شیرازی بدون حجاب است و این موضوع را در همان اول بیان کرده و با سادگیزحاصی که سر به بلاهت میزند نیز مرتب این خواسته را تکرار می کند. اما اگر هدف صادقانه دختر همان باشد که میگوید، یعنی نگه داشتن آن حجاب، استراتژی انتخاب شده چندان موفق نیست. چرا که باعث میشود تا همان اندامی را که تلاش در پوشاندش داشتهاست به موضوع گفتمان تبدیل شود. از این گذشته خود دختر نیز به این جریان دامن زده و با تعریفهای آنچنانی از آنچه که پوشانده است به آتش این گفتمان (و پسر بی حیا) دامن میزند:
کمون تو بازار ندیدی؟ این هم مثل اونه!
برگرد، نرخش گرونه!
پس به عبارتی ما در این ماجرا با یک بیحیا پسر ابله سرکار داریم و یک دخترشیرازی دغلکار!
اما این که در این ماجرا کدامیک دیگری را سرکار گذاشته بود نیز خود میتواند موضوع تحقیقی جداگانه باشد و طبعا پس از گذشت اینهمه سال قضاوت قطعی در این باب هم آسان نخواهد بود، اما آنچه که با اطمینان میتوان گفت این است که هردو آنها ما را، یعنی منی که اینها را نوشتم و شمایی که آنرا خواندید را به یقین سر کار گذاشتند. ناراحتی هم ندارد، که زندگی جز همین سرکار رفتنها نیست.
حتی دروغگویی دختر شیرازی به ظاهر محجبه را نیز خیالی نیست که عشق نیز در همین پیچشهای دروغین در دالانهای سرد و تاریک حقیقت شکل می گیرد. پس در پایان این سخن نیز ، جدای از هر آنچه که گفتیم و شنیدید، میخواهم به عنوان حسن ختام تشکر مخصوص و فرواوان خود را تقدیم دختر شیرازی مغلطهکار و بیحیا پسر هالو کنم که با آن گفتمان پوچ و بی سروتهاشان ترانهی زیبای دخترشیرازی را (بخصوص با صدای سیمابینا) به همه ما هدیه دادند.
سلام وبلاگ باحالی داری البته مهم تر از همه اینکه شیرازی هستی آخه منم شیرازیم
باعرض سلام خدمت رئیس این وبلاگ من یک دختره یزدی رو میخواستم اون هم منو میخواست ما از طریق اینترنت .چت /اشنا شدیم 7ماه با هم بودیم من اهل کرمان اون اهل یزد این دختر اینقدر به من وابسته بود که خودم باورم نمیشه یک 3ماهی از اشناییمون گذشت .اومد کرمان دانشجو هم نبود اون منو میخواست تا 3بار اومد کرمان دختر خوبی بود .ولی بعد از 7ماه منو سرکار گذاشت منو قال گذاشت رفت منم با خیلی بدهی بدبخت کرددرست 700000تومان بخدا قسم قبض گوشیم اومد500000تومان من از شما درخواست دارم این داستان منو تو وبلاگتون بزاری/ اون دختر خیلی به من د نامردی کرد منم میخوام نامردی کنم عکشو میخوام بزارم تو اینترنت شما همکاری میکنید بهم میل بدید مرسی
مطلبتون خیلی بی مزه بود.
سلام دوست عزیز وب دیدنی دارین اگه وقت کردین به کلبه ما هم سر بزنید.
از تمام شیرازیهای عزیز که به دنبال موفقیت مالی هستند ولی سرمایه ی زیادی برای شروع یه کار خوب ندارند دعوت می کنیم بعد از مطالعه ی کامل این دو وبلاگ
http://oriflamesood.blogfa.com
http://oriflameziba.blogfa.com
با ما تماس بگیرند و بدون اتلاف وقت کارشونو شروع کنن.
سلام جیگر
خوشا شیراز و وصف بی مثالش / خداوندا نگهدار از زوالش
خوشا شیراز
کاری نو به تهیه کنندگی مدیرعامل
موفق موسسه ی فرهنگی و هنری
|ایمان هنر|جناب آقای هادی قندی
پخش از شبکه ی استانی شیراز
جمعه ها از ساعت 10الی 13
با اجرای دوست داشتنی محمد سلوکی
میهمان این هفته(3 دی ماه 89 هجری آفتاب):
.
.
.
برای دیدن نام مهمان به آدرس زیر مراجعه فرمایید
www.mybloggers.mihanblog.com
salam man linketon kardam.mamnon misham ba in esm linkam koni.
سارا **همه چی این جا هست**
چه بی مزه .
مثلا شیرازی هستی و این جوری ضایع می کنی همشهریاتو؟
خاک عالم بر سرت
سلام خیلی وبلاگت قشنگه .راستی شنیدی یه شیرازی فلج میشه بعد از یک هفته می فهمه
از قدیم گفته بودن شیرازیها مهمون نواز خودی کش هستن اینم دلیلش
از قدیم گفته بودن شیرازیها مهمون نواز خودی کش هستن اینم دلیلش