ماهی هایی از جنس نور


نمی دونم چرا این قدر ماهی ها رو دوست دارم. یادم می آد وقتی بچه بودم از موقعی که ماهی قرمز عید را می خریدیم یکی از کارهای جذاب و مهم روزانه ام این بود که ساعت ها بنشینم و به تنگ بلور خیره شوم. به نحوه ی تاب خوردن دو ماهی و غزل های عاشقونه گفتنشون ... . دیشب موقع خواب احساس کردم حسی آشنا دارم، دنیای اینترنت و وبلاگ همون تنگ بلورم شده و با هر کلیک ماهی های قشنگی را می بینم که تو بلور های خودشون تاب می خورند و نفس می کشند و می گویند...
همیشه سبز باشید و پر تلاش ماهی های نوری عزیز!
نظرات 9 + ارسال نظر
نسرين چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:37 ق.ظ

زمينی جان !
خودتم يکی از اونهائی
سبز
پر تلاش
نورانی
و
عاشق

ترانه چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 01:45 ب.ظ

زمینی عزیز !
چه با شکوه و زیبا نوشتی!!! من این احساس را به دریا دارم در آن زنده گی را می بینم با تمام موج و خروشش با همه عظمتش!!
شاید وبلاگ ها هم همینطور هستند با جوش و خروش -گاهی طوفانی و زمانی آرام. امید که همیشه دریا باشند و ماهی زنده!

اسد چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:02 ب.ظ http://pardeh.blogspot.com

خیلی زیبا و سرشار از لطافت بود و بکر / لذت بردم و خیلی مرسی

زمینی شنبه 27 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 02:01 ق.ظ

نسرین عزیزم عرق شرممون را چه جوری پاک کنیم؟
ترانه ی عزیز خوشحالم که به این جا سر زدی. در مورد دریا حق با توست و شاید در مثال من کل دنیای اینترنت همون دریای خروشان باشد که یک لحظه آرام ندارد: دریایم و نیست باکم از طوفان ...! حتما شنیدیش نه؟
اسد جان ممنونم از لطفت . ببینم از عوارض ترک سیگار علاوه بر پرچانگی برداشتن نظرخواهی است ؟! خارج از شوخی چند بار سر زدم نظرخواهیت را ندیدم؟

م ر ی م شنبه 27 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:06 ب.ظ http://shodan.blogsky.com

ماهی های نوری و ستاره های درخشنده تویه آسمون زمینی !!
من نمی دونم بگم خانوم زمینی یا آقای زمینی !!
هر که هست ، حس صورتی داره برای من ...صورتی ،آبی ....

شبنم سه‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:56 ق.ظ http://shabnamjoon.persianblog.com

سلام زمینی عزیز
گفتی ماهی یادم افتاد چند وقته ماهی نخوردم ایندفعه باید به مامانم بگم برام درست کنه D:

یکی ازون ماهیا اینقدر کلشو کوبیده به تنگ بلورش که سرش داره گیج میره.میخواد از تنگ بپره بیرون!

نسرین سه‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:24 ب.ظ

سلام شبنم جان
این قسمت آخر کامنتت نگرانم کرد ... شبنم خانوم شوخ و شیطون و سرزنده و از این حرفها !! ؟؟
امیدوارم که شوخی بوده باشه ... آخه می دونی این ماهی ها اونطور ها هم که فکر می کنند تنها نیستند !
یک عده ای هم هستند که هر روز میان به تماشای اون ماهی ها ... ازتلاش اونها انرژی می گیرن ٫ از نورشون گرم و روشن میشن با شادی اونها شاد میشن ٫ و از غم اونها اندوهگین ...
تازه بعضی از اوقات همه ما لازم داریم کّ سرمون به سنگ ( به تنگ ) بخوره تا بیشتر مراقب دورو اطرافمون باشیم که دیگه اشتباهاتمون رو تکرار نکنیم .
از تنگ بیرون پریدن که مشکلی رو حل نمی کنه ٫ بنظر من اون ماهی باید بمونه ٫ با مشکلات روبرو بشه و برای رفعشون تلاش کنه !

کسی به شبح نگه من اینا رو نوشتم ( نصیحت کردم ) !:)))

ترانه چهارشنبه 31 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 01:12 ق.ظ

نسرین گلم
پرنده در پرواز و ماهی در دریا معنی می ده . پرنده در قفس و ماهی در تنگ بلور همیشه دلتنگند مثل فضای دنیای آزاد اینترنت با فیلتر و سانسور ....

نسرین چهارشنبه 31 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 02:23 ق.ظ

ترانه جان !
درسته ٫ از زاویه دیگری که ببینیم همینطوره که تو میگی !
حالا حوبه شبح اینو ندید ٫ اگر نه می گفت منکه گفتم :

آن کس که تو را نصیحت می‌کند خود محتاج بزرگ‌ترین نصایح است:"نصیحت مکن!"

:)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد