آرزو

کاش می شد مثل دوران بچگی که مادر به خاطر بغض گلویمان پایان داستان را خوش می کرد
پایان داستان خیلی چیزها در این دنیا را عوض کرد و سرانجامی نکو به آن داد ...
و البته الان فکر می کنم آیا در آن صورت ما معنای نکویی را درک می کردیم یا به یک مفهوم بسیار معمولی و پیش و پا افتاده تبدیل می شد؟ و در روال روزمرگی قرار می گرفت. 
البته تمام مفاهیم هم عوض می شد چون عشق، آزادی، آگاهی و ...
اما هنوز هم دلم می خواست که یک سطل تمام نشدنی از  رنگ داشتم و بر پلیدی ها رنگ می زدم.. آبی آبی
نظرات 1 + ارسال نظر
مریم پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:43 ق.ظ

ای کاش من اونقدر قوی بودم که از پس همه ی مشکلات برمیومدم.آخه زندگی بدون دردسر معنی نداره...یادت باشه این فقط تویی که آبی رودوست داری...من عاشق سرخابیم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد