راشومون

راشومون نام تئاتری است که یک گروه سوئیسی در جشنواره آن را به (زبان انگلیسی) روی صحنه آورده‌اند. فضایی متفاوت و منحصر به‌فرد در تجربه‌های تئاتری ما.

داستان مانند فیلم گزارش‌های متفاوتی است از یک قتل. اما آن‌چه که وجه تمایز و شاخصه‌ی این کار است درگیری تماشاگر با اجراست. در این کار - که هر لحظه‌ برای یک تماشاگر درام اجرا می‌شود- تماشاگر خود وارد فضای خیال شده و بازی در بازی اتفاق می‌افتد. تماشاگر مجال رودررویی با تک تک بازیگران کار را دارد و می‌تواند خود نیز جهت کار و دیالوگ‌ها را تغییر دهد. گذر از انفعال کامل تماشاگر به فردی پویا و نقش‌آفرین از ویژگی‌های شاخص این کار است. ساختار آن دایره‌ای است از ورود تماشاگر به لابی یک هتل آغاز و با تحویل دادن کلید اتاق پایان می‌پذیرد. و هتل جایی جز تصویر خیال نیست، ورود به دنیای درام و نقش‌آفرینی در آن. اگر بخواهیم نگاهی نشانه‌ای به اجرا داشته باشیم زمان می‌تواند همین لحظه باشد. و مکان هر کجای این کره‌ی‌خاکی. اگرچه ‌نام‌های بازیگران: تاجومارو، ماساگو، تاکه‌هایرو انتظار فضایی ژاپنی را در ذهن متبادر می‌کند اما می‌تواند به گونه‌ای دیگر هم تصور شود؛ [و فقط ارجاعی آگاهانه باشد از گرته‌برداری از اثر اصلی آن (فیلم راشومون).] مثلا سه توریست ژاپنی در کشور ما یا کشور مولف یا هر کجای این دنیا. و این دگرگونی مکان و امکان تغییر آن به زیبایی‌های کار می‌افزاید.

زمان و در هم شکستن محدودیت‌های آن از دیگر ویژگی‌های شاخص آن است. این که تو به عنوان تماشاگر می‌توانی زمان درام را بشکنی و وارد آن شوی. علاوه بر گذر از زمان واقعی -حدود پنجاه دقیقه - از زمان درام که نامشخص است و همین طور از زمان روایت گذر کنی.

چیدمان صحنه نیز در نهایت ظرافت و حسابگری است.   

از طرفی هتل می‌تواند استعاره‌ای از این جهان باشد ورود انسان به آن و نقشی که در طول زندگی می‌پذیرد مگر نه این‌که همه‌ی ما بازیگریم؟ و این که آیا ما واقعا فقط یک تماشاگر هستیم که از کنار حوادث می‌گذریم و پرسه در گوشه‌ و کنار آن می‌زنیم یا این که پویا از فضایی که دراختیارمان قرار دارد گذر می‌کنیم؟ و از همه مهم‌تر پرسش فلسفی آن: حقیقت چیست و کجاست؟ در کنار ما یا در مرحله‌ی بعدی از چرخه‌ی زندگیمان.

بروشور این اجرا حاکی از شتابی است که همیشه در جشنواره‌ها دیده‌می‌شود. زبان ترجمه روان نیست و دست‌اندازهایی که در آن وجود دارد سبب می‌شود که اگر تماشاگری زبان انگلیسی نداند نتواند چنان که باید با داستان ارتباط برقرار کند و از آن لذت ببرد. ترجمه‌ی نعل به نعل کلمات و درهم‌ریختگی ساختار زبانی آن و گاه نبودن فعل در جمله معنا را دیریاب می‌کند.

هم‌چنین در زیر عنوان نمایش جمله‌زیر به چشم می‌خورد: حقیقت همین نزدیکی‌هاست (که ترجمه‌ی جمله روبروست Truth lies next door) همان‌طور که می‌بینید ظرافت معنایی آن از دست رفته‌است. این که حقیقت در اتاق بغلی (با توجه به فضای هتل و مرحله‌ای بودن کار) ممکن است باشد.

و اما در خود اجرا فکر می‌کنم اگر زیرنویس‌ فیلم حذف می‌شد و بازیگران به زبان انگلیسی در آن حرف زده بودند می‌توانست کار را جذاب‌تر کند. و حواس تماشاگر غیر آلمانی زبان را به خواندن زیر نویس پراکنده نسازد و توجه کاملا معطوف به نقش‌ها و حرکات بازیگران باشد.

در هر شکل دیدن این کار فضایی تازه و تجربه‌ای ناب در بردارد. و دیدن آن را به تمام دوستان تئاتری پیش‌نهاد می‌کنم.

چند عکس از اجرا در این‌جا

این نمایش در هفته‌ی آینده هر روز (به جز شنبه و سه شنبه) اجرا خواهد داشت. محل اجرا سالنی در پارک لاله است. این سالن درست پشت مسجد پارک قرار دارد. کسانی که مایل به دیدن تئاتر هستند می‌توانند به سالن رفته و ثبت‌نام کنند.

فیل شهر قصه

 

هر روز که می‌گذرد یک جای شهر هوییتش را از دست می‌دهد و  به جایی تبدیل می‌شود که هیچ‌جا نیست. یک هیکل بی‌سر و دست و پا؛ یا بهتر بگم همون فیل شهر قصه‌ی خودمون که البته از سر محبت به چنین شکل و روزی افتاد!

پنج‌شنبه‌ی گذشته بخش بزرگی از محوطه تئاتر شهر حصار کشی شد تا این بار هم سرعت و مدرنیته بخشی از تاریخ و هویت این شهر را از بین ببرد. مدیر تئاتر شهر از این اقدام اظهار بی اطلاعی کرد. از طرفی  آقای قالی‌باف (یاد عکس فاتحی می‌افتم که برای انتخابات گرفته بود)  با طرح تئاتر شهر ۲  شاید محترمانه قصد جابه‌جایی آن را دارد؟ هیچ کس نیست که جواب‌گوی این بحران باشد. تصور کنید بنای زیبای تئاتر شهر را که یک ساختمان زشت سنگ شده به عنوان ورودی مترو در جلوی آن ظاهر شود و کرور کرور آدم‌هایی که از ورودی آن داخل و خارج می‌شوند. آسیب بنای تئاتر شهر را هم در حین کنده‌کاری زمین در نظر داشته باشید. مگر شهرداری بودجه کم دارد؟ کمی کیسه را شل کنددر هر ضلع دیگر چهاراه ولی‌عصر می‌تواند با خرید چند مغازه  ایستگاه مترو را راه‌اندازی کند. بی زبان‌تر و مظلوم‌تر از هنرمندان در این شهر کسی نیست؟ یک بنای فرهنگی را از نظر استحکام و زیبایی محیط‌اش رو به زوال بکشیم خیلی کم‌ضررتر از خرید چند مغازه است!

چه باید کرد؟ جمعی از دوست‌داران و هنرمندان تئاتری فردا بعدازظهر ساعت ۱۶ در جلوی تئاتر شهر گرد هم می‌آیند تا اعتراض خود را به شکلی آشکار نسبت به این عمل زشت و غیر قابل توجیه ابراز نمایند. اگر شما هم  همدل مایید فردا مقدمتان گرامی.

امروز فوق‌العاده بود. با هم بودن برای زندگی ...