هر روز که میگذرد یک جای شهر هوییتش را از دست میدهد و به جایی تبدیل میشود که هیچجا نیست. یک هیکل بیسر و دست و پا؛ یا بهتر بگم همون فیل شهر قصهی خودمون که البته از سر محبت به چنین شکل و روزی افتاد!
پنجشنبهی گذشته بخش بزرگی از محوطه تئاتر شهر حصار کشی شد تا این بار هم سرعت و مدرنیته بخشی از تاریخ و هویت این شهر را از بین ببرد. مدیر تئاتر شهر از این اقدام اظهار بی اطلاعی کرد. از طرفی آقای قالیباف (یاد عکس فاتحی میافتم که برای انتخابات گرفته بود) با طرح تئاتر شهر ۲ شاید محترمانه قصد جابهجایی آن را دارد؟ هیچ کس نیست که جوابگوی این بحران باشد. تصور کنید بنای زیبای تئاتر شهر را که یک ساختمان زشت سنگ شده به عنوان ورودی مترو در جلوی آن ظاهر شود و کرور کرور آدمهایی که از ورودی آن داخل و خارج میشوند. آسیب بنای تئاتر شهر را هم در حین کندهکاری زمین در نظر داشته باشید. مگر شهرداری بودجه کم دارد؟ کمی کیسه را شل کنددر هر ضلع دیگر چهاراه ولیعصر میتواند با خرید چند مغازه ایستگاه مترو را راهاندازی کند. بی زبانتر و مظلومتر از هنرمندان در این شهر کسی نیست؟ یک بنای فرهنگی را از نظر استحکام و زیبایی محیطاش رو به زوال بکشیم خیلی کمضررتر از خرید چند مغازه است!
چه باید کرد؟ جمعی از دوستداران و هنرمندان تئاتری فردا بعدازظهر ساعت ۱۶ در جلوی تئاتر شهر گرد هم میآیند تا اعتراض خود را به شکلی آشکار نسبت به این عمل زشت و غیر قابل توجیه ابراز نمایند. اگر شما هم همدل مایید فردا مقدمتان گرامی.
امروز فوقالعاده بود. با هم بودن برای زندگی ...