فقط برای یادآوری

هیچ چیز قشنگ‌تر از راستی نیست و تو چه‌قدر ناتوانی هنگامی که در می‌یابی سرشت جهان را سراسر نیرنگ و دروغ رقم می‌زند. از قسمت کردن پاره‌ای نان به گرسنه‌ای سرمست می‌شوی وقتی که می‌دانی روزانه هزاران کودک در سراسر جهان از نداشتن همین پاره‌ای نان جهان را ترک می‌کنند. هیچ چیز زیباتر از مسئول بودن در کنار دیگران و بار خود را به دوش گرفتن نیست که همیشه از آن گریزانی و به رویاهایی ناتمام پناه می‌بری. مگر افسانه‌های سرزمینت به معجزه پایان نمی‌گیرد و کارهایی که از حوزه عقل و استدلال بیرون است؟ و آیا راهی بهتر از سفسطه‌بافی می‌شناسی تا فقط ثابت کنی که هستی و نفس می‌کشی؟
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد