بدجنس

می بینمش با اون کلیدی که تو دستش داره و لبخند پک و پهنی که روی لباشه ...
مطمئنه که همه در ها رو می تونه  باهاش باز کنه . لبخند بی ریای  پر امیدش  رو می بینم و هر چند دلم نمی آد دل بشکنم ولی می شکنم. و با صدای بلند می گم که:
 این کلید، عزیز من!  تقلبیه!!  و نه تنها همه در ها رو باز نمی کنه، بلکه اصلا هیچ دری رو باز نمی کنه!!!
واماندگی اش رو نظاره می کنم واحساسی  مخلوط از دلسوزی همراه با بدجنسی لبخند کج و معوجی رو بر لبانم میاره.
نظرات 2 + ارسال نظر
نگار سه‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:32 ب.ظ

بدجنس !!!!

آرتا چهارشنبه 5 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:48 ق.ظ http://darkness.blogsky.com

آخی... دلت اومد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد