نگاره گلگون، به متن کبود است
شکفتن آتش، به شاخه ی دود است
چه ضرب و چه ضربی!- : تسلسل آتش
چه مرگ و چه مرگی!- : سرود و درود است.
چه خون و چه خونی!- : رسالت جاری
به سرخی مرجان، روانه چو رود است.
چه زخم و چه زخمی!- : ستاره ی قطبی
به راه حقیقت، نماد و نمود است.
- که میزند این سان، به زخمه ی ایمان
که با رگ جانش، فراز و فرود است؟
- سمندر عاشق، نشسته بر آتش
قلندر فارغ، زبود و نبود است.
نمرد و نمیرد، شهید سعیدی
که نام و دوامش به شعر و سرود است.
غرور و شرف بین، که بیوه ی او را
نه مقنعه نیلی، نه جامه کبود است!
حماسه ی توفان، بساز چو دریا
به مرگ دلیران، ز گریه چه سود است؟
خموش و شکیبا، امید نگه دار
که محضر داور، به زودی زود است.
سیمین بهبهانی - مرداد ۶۰
خیلی محشر بود...!
سلام زمینی عزیز..
چقدر پرکار بودین وچقدر مطلب جدید دارین که من نخوندم!!!
در ضمن از لطفتون ممنونم...همیشه منتظر پیامهاتون هستم.
چرمنگکتکله