از تاروپود صدا
پارچه ای رنگ در رنگ
نه از جنس این دنیا می خواهم
تا تن لعبت خیال را
رخت نوعروس بپوشانم
بر دامنه ی دور کوه نور
آهسته پهن شد جاجیم سیاه فکر
و سرازیر شد سیاهی به یک قدم
تا اینجا، بر دلم
آه جارویی ساخته از نور و صدا می خواهم
تا یک نفس
به جادوی روشن اندام ات سفر کنم.
نسیم اضطرار منتشر است
و پرندگان انوار باران را می خوانند
از ستیغ کوه
تا اینجا یک قدم است
و نور شاید
آن رهایی سیلی باشد
که درختان را با خود خواهد برد.
آری
حریر رنگارنگ خیال می بایدم
که در آن صحرای سپید و صاف
بر قامت تو
حتی اگر شده
یک دم
نظر کنم.
سلام سال نو مبارک ................ آمدم نبودید.
سلام
بسیار زیبا می نویسید
افرین برشما
دست مر یزاد
ان شالله همیشه مو فق و مو ید باشید
یا حق
من دارم هر چی میخونم نمیفهمم. کلا هیچ چیز از هیچ چیز نمیفهمم چرا؟ ربطی به شعر تو نداره. الان وبلاگ خودمم نگاه میکنم چیزی دستگیرم نمیشه. منگول شدم رفت!
خیلی قشنگ و رویایی بود...
سلام زمینی جان..سال نو مبارک..شعرات چقدر خیال انگیز و زیبان:)
سلام.خیلی ممنون.نظر لطفته...
تا چند روز دیگه لینک شما رو توی وبلاگم می ذارم..به شما باز هم سر می زنم...شما هم سر بزنید
سلام زمینی عزیز ممنون از لطف تون . مجله عصر پنچشنبه از معدود مجلات منظم شهرستانی هست که به همت شهریار مندنی پور و بچه های شیراز منتشر میشود اگر دوست داشتین ادرس بدهید من برایتان بفرستم . / دوست عزیز شعر هایت زیباست . خوشحالم که مرا نیز در حریر رنگارنگ خیال و رویایت شریک می کنی .
سلام زمینی جان.. خوبی؟؟!!.. این شبح چی چی میگه؟؟!!.. بابا عجب شانسی داریم ما!!..
زمینی جان !
نمی دونم موسیقی کلاسیک و موسیقی اصیل ایرانی دوست داری یا نه ! من که با شنیدن موسیقی کلاسیک و موسیقی اصیل ایرانی ( البته بعضی از انواعشون ) گاهی همین احساسی بهم دست میده که در این شعر بیان شده .
احساس می کنم این شعر هم احتمالا تحت تاثیر موسیقی گفته شده ٫ درسته ؟
نسرین عزیز،
خیلی برایم جالب بود!
نمی دانم چطور و چرا و از کجا فهمیدی ولی واقعن من عاشق موسیقی کلاسیک هستم. بخصوص کنسرت ویلن و پنج تا کنسرت پیانو های بتهون و چند تا از سونات های یش بخصوص سونات والدشتاین او!
مختصر و مفید : زیبا بود ٬ زیبا و دل انگیز . همچنان بنویس . سیزده ات هم به در .
۱۳ بدر باد!!!