جمع‌بندی

نه شکستی، و نه پیروزیی
تنها سکوت
و عمری که آرام می‌گذرد
نه غالبی و نه مغلوبی.

وزش ملایم باد
بر کوهپایه‌های بی خیالی
و فرود سد حادثه
به یک آن، در فضای جوانی

ذره ذره خاک را تجربه کردن
و عنان زمان را
فراغبال رها ساختن.
با ممکن دست در دست رفتن
که ناممکن
نهانگاه غول درد و حسرت بود.

نه یک بوسه و نه یک نگاه
خیل درگذریم ما
عرقریزان و خاموش
بی چرایی و به کجا.

نظرات 5 + ارسال نظر
علی وثوق یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:23 ق.ظ http://alivosogh.blogsky.com

سلام با بلاگت کلی حال کردم میشه لینک یا لوگو من بزاری
مرسی

مهرانا یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:08 ق.ظ http://mehrana1382.blogsky.com

سلام خوبی؟
خیلی زیبا و پر معنی بود بسیار زیبا
موفق باشی

رویا یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:00 ق.ظ

سلام مهربون زمینی. ممنون که بهم سر می زنی. راستش این روزا می رم سر کار و حسابی درگیرم. ببخشید اگه کمتر سر میزنم. این شعرت خیلی وصف حاله. ممنون ازت.

نسرین یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:38 ق.ظ

سلام !
بله زمینی جان ٫ ما بی چرا زندگانیم .

نی آوا یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 09:43 ق.ظ http://neyava.persianblog.com

سلام زمینی عزیز. فکر کنم الان تو آسمونایی و در دنیای شعر...ما ساده تر از این حرفاییم ...سر بزن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد