گزارش؟


عکس: امید صالحی

چه کسی این آقایان را می شناسد؟ دقیق نگاه کنید، این عزیزان طلایه داران سینما در دهه های اولیه سینمای ایران هستند. فارغ التحصیلان مدرسه امریکایی سیراکیوز که تنها یک دوره در ایران -به منظور تربیت نیروی متخصص برای ساختن فیلم های علمی،آموزشی و مستند- بر گزار می شود. در ابتدا ۶۰ نفر را از میان ۳۰۰ نفر بر می گزینند اما در طول سه سال فشرده ی تحصیلی جمعیت آن ها به ۳۰ نفر می رسد و از میان این ۳۰ نفر تنها تنی چند از آنان زنده اند و چه خوب که تا زنده اند فرصتی فراهم شد که سخن بگویند. ما نسل جدید(چندمی سینما؟) اصلا هیچ شناختی نداشتیم. و من به شخصه خیلی خیلی خوشحالم که این فرصت را داشته ام از نزدیک با آن ها در جلسه ای باشم و به سخنان پر مهر و بی بغض آن ها گوش کنم. برایم خیلی جالب بود که با چه شور و هیجانی از رضا بدیعی-همکلاس شان- و موفقیت هایش در امریکا یاد می کردند.نام آنان به ترتیب از راست به چپ اسدالله کفافی، اسماعیل ارحام صدر، بهرام دارایی، رضا میرهاشمی ، ابوالفضل مشیری و محمد تهامی نژاد (که دبیر روز اول بودند) است. مطالب بیش تر را می توانید در این جا بیابید.
این روز ها با این که اخبار خوبی نیست و زلزله ی اخیر و آمار کشتگانش اشک بر چشم می آورد اما فرصت مغتنمی است برای دیدن بهترین های مستند از دوره قجری تا به حال. البته فیلم های معاصر را باید دید و گفت بهترین هستند یا نه اما تا کنون فیلم های به نمایش در آمده جزء شاخص های مستند ایران در دهه های پیش از انقلاب است. جای بعضی از فیلم ها چون تهران پایتخت ایران است، قلعه و ... خالی است. احیانا به دلایل ممیزی!
اما همین هایی هم که نشان داده می شود غنیمت است. امروز سومین روز از نمایش را پشت سر گذاشتیم. برای این که سخن کوتاه بماند از آوردن فهرست فیلم ها خوداری می کنم و شما را به سایت انجمن ارجاع می دهم. تنها نکته ی بسیار بسیار مهمی که حتما باید از آن یاد کنم را می نویسم.شب قبل کامران شیردل شیردلانه جلسه را به عنوان اعتراض ترک کرد و البته قبل از ترک جلسه با بغضی در گلو علت اعتراضش را عنوان کرد. ایشان یاد آور شد که بسیاری از نگاتیو های فیلم های مستند قدیمی به دلیل کم توجهی و بی دقتی به شدت آسیب دیده اند و از سه لایه رنگ نگاتیو فقط قرمز آن در بعضی از نسخه ها باقی مانده است. خیلی جای تاسف دارد که ما با شناسنامه و هویت فرهنگی خود این چنین برخورد می کنیم. این نگاتیو ها در قوطی های فلزی و در طبقه بالا نه انبار مخصوص نگاتیوها برای سالیانی چند انبار شده بود و به دلیل آفتاب و گرما و نرسیدن به آن ها قوطی ها زنگ زده و با لایه نقره فیلم ترکیب شده اند. بسیاری از نسخه های اصلی فیلم ها مفقود شده و اکنون دسترسی به آن ها میسر نیست.به عنوان مثال از نگاتیو های فیلم نیش دارو/ منوچهر انور (از فارغ التحصیلان سیراکیوز) هیچ نشانی باقی نیست. و این فیلم واقعا درخشان است. خیلی حیف است. اگر بلد بودم پتیشن درست می کردم که نگاتیو ها و به عبارتی شناسنامه های ما را نجات دهید! تا شاید از این طریق باقی مانده ها را بتوان سر و سامانی بخشید.
 فیلم هایی که تا به حال نشان داده شده آن قدر غنی است که حیفم می آید با نوشتن دو سه جمله ارزش آن ها را پایین بیاورم. برای همین هم ننوشتم فقط می توانم از شما دعوت کنم که به خانه هنرمندان بیایید و از این چند روز استفاده کنید. فردا روز چهارم است و  به سینمای اجتماعی دوره ی ۵۷ تا ۶۳ اختصاص دارد.


بازگشت خوابگرد عزیز هم یک خبر شاد دیگه. امیدوارم حضورش همیشگی باشه که جایش خیلی خالی بود. 
نظرات 3 + ارسال نظر
آشپزباشی چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1383 ساعت 04:18 ق.ظ http://ashpazbaashi.blogspot.com

نمی‌دانم کجا بود که شنیدم یا خواندم که با موسسه‌ای که در این کار تخصص دارد در فرانسه قرارداد بسته‌اند برای نجات و بازیابی این فیلم ها ...حالا کی قرارداد بسته و تا چه حد کار پیشرفت کرده نمی‌دانم اما بنظرم پروژه‌ای چند ساله بود و برای شروع چند حلقه‌ای هم به فرانسه ارسال شد.

آشپز باشی عزیزم اول از همه ذوق زده می شم می بینم میای این جا:) و اما در مورد فیلم ها اطلاعات شما درست است و این در مورد فیلم هایی صادق است که به دوره قجری تعلق دارند. امولسیون این فیلم ها طوری است که خواه ناخواه عاقبتشان نابودی است و البته چون سالیان دراز در گوشه ای از کاخ گلستان خاک می خوردند کاملا از بین رفته بودند که طی قراردادی با لابراتوار لومیر فرانسه توانستند به مقدار کمی از آن ها دست پیدا کنند اما مطلبی که نوشته ام مربوط به فیلم های دهه ی۳۰ و ۴۰ است(اوج شکوفایی سینمای مستند) و این نگاتیو ها یا گم شدند و یا از بین رفتند و اگر درست نگه داری می شد چنین اتفاقی نمی افتاد. مثلا اگر قوطی های فلزی را عوض می کردند و قوطی ها ی پلاستیکی را جایگزین آن می کردند و یا حداقل در آرشیو لابراتوار نگه داری می شد که شرایط نگه داریش بهتر از طبقه بالای ساختمان و حرارت بیش از حد بود.

کیان چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1383 ساعت 07:11 ب.ظ http://www.tardidha.blogsky.com

یک پرسش.چه کسی کوتاهی کرده و که و یا کیان باید تلاش کنند؟

کیان عزیزم همه ی ما باید حساسیت امون را نسبت به امور فرهنگی نشان بدهیم تا جلوی این اهمال کاری ها در هر زمینه ای گرفته شود. اگر مثلا ما با نوشتن نامه ای نشان بدهیم که به عاقبت این فیلم ها فکر می کنیم و برایمان مهم است احتمال این که کمی بیش تر توجه شود و از حالت رخوت و مرگ در آید بیش تر خواهد شد.

جن تئاترشهر پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1383 ساعت 01:20 ق.ظ http://jenbudadeh.persianblog.com/

چه جالب ! توی این عکس جالب فقط تهامی‌نژاد رو می‌شناسم! آدم فوق‌العاده باشخصیت و نازنینیه و سعادت داشتم یه چن روزی کاری رو براش مونتاژ کنم٬ در هر حال مطلب خیلی جالبی بود٬ حیف که ما نمی‌تونیم فیلمارو ببینیم!

جن عزیز چه عجب!! آقا ما انتظار داشتیم شما و نی آوای عزیزم اشکالات پست قبلی امون را بگیرید اما انگار قابل ندونستید؟:(
خوب حالا فکر کنم بتونم پیدات کنم برای آقای تهامی نژاد مونتاژ کردی؟ چه سالی (چشمک)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد