پراکنده



این روزها مثل برق و باد می گذرند و من هر روز احساس می کنم به لحظه ای خطیر نزدیک می‌شوم. نمی‌دانم ، شاید نتوانم منظم در این جا بنویسم- مگر تا به حال نوشته بودیم!؟ - در هر شکل چند نکته را می خواستم بنویسم بس که روی گلویم مانده شدیدا احساس انفجار می کنم.
۱- من اصلا تحلیل گر سیاسی نیستم و آشنایی هم با بازی های عرصه ی سیاسی ندارم و نمی توانم آینده‌ی ایران را پیش‌بینی کنم اما در مورد حمله‌ی احتمالی امریکا به ایران می توانم نظرم را هر چند شخصی، کودکانه، و دور از واقعیت باشد بنویسم. بر خلاف بسیاری بر این باورم که اگر جنگی صورت گیرد  با این که بیش‌تر مردم اعتقادی به سران ندارند اما به جنگ خواهند رفت حتا اگر تشبیه موضع قدرت مانند فیل به مورچه باشد. ترجیح می‌دهم دموکراسی را در درون پرورش بدهیم و با سختی و مرارت های بسیار تا این که یک پدرخوانده ای دلسوز و مهربان از آن سر دنیا دغدغه‌ی مردم این‌جا را داشته باشد. نه این که در سال های جنگ ایران و عراق از غم بمباران‌ها و موشک باران‌ها خواب به چشم نداشت و خون گریه می‌کرد! برادریش کاملا ثابت شده است. و اما روحیه ام اصلا جنگ طلب نیست و هنوز عواقب آن جنگ لعنتی را با خود در پس ذهنم می‌کشم و اصلا راضی نیستم خونی از ملت بریزد اما اگر ملت هم به جنگ نروند به جنگ فراخوانده خواهند شد. بعد هم در حال حاضر وضعیت اسف‌بار افغان‌ها و عراقی‌ها را با چشم خود می‌بینیم و نمی‌توانیم خیال‌پردازانه فرش قرمز را برای منجی خود بگستریم. نجات سرزمینمان در دستان یکا‌یک ماست. کاش بتوانیم با تحلیل درست و موضع پیش‌گیرانه با این احتمال برخورد کنیم.
۲- همین طور خیلی خیلی آرزومندم اگر جنگی صورت گیرد تمامی ایرانیان مقیم در ایالات مستبده، همین‌طور تمامی انسان‌های آزاد‌اندیش از هر ملیتی، به منظور حمایت از مردم سرمایه های خود را برداشته و به کشور دیگری در اروپا مهاجرت کنند. کم نیستند نخبه های غیر امریکایی‌ که از نظر تخصص‌اشان برای آن کشور سرمایه حساب می‌شوند. و همین‌طور سرمایه داران مقیم در آن جا، فکر می‌کنم که چنین تهدیدی علاوه بر این‌که طراحان جنگ را به فکر می اندازد، یک جور ثبات و هم‌بستگی میان ملت ها را نیز نشان می‌دهد.
۳- افسانه نوروزی آزاد شد. بسیار خوش‌حالم کسانی که برای آزادیش فعالیت می کردند نتیجه اش را دیدند. اما عنوان انشایی در نظرم تکرار می شود و تنها کلمات آن عوض شده اند: تجاوز بهتر است یا پرداخت دیه!؟
البته معتقدم مجازات باید باشد و هیچ انسانی حق کشتن انسان دیگر را ندارد اما آیا افسانه و خانواده اش توان پرداخت این مبلغ را (آن هم با تخفیف!) دارند؟
۴- و اما در مورد ارکات، آقایان اگر ارکات محیطی حذف شدنی است پس چرا این‌جا را به راه انداخته اید؟
۵- اگر کارتی خریدید و احیانا خداوند نظر لطفی داشت و توانستید به  وبلاگ‌های مورد علاقه و دور از دست‌رس‌ سری بزنید، بر اساس تجربه توصیه می شود که موفقیت چشم گیر خود را در اذهان عمومی جار نزنید. زیرا بلافاصله همان کانال بهشتی را در آهنینی مسدود خواهد نمود.
۶- برای دوستان به‌خصوص آشپزباشی گرامی، راهی ساده برای اضافه کردن لینک در کنار صفحه:
-  ابتدا این را داون‌لود کنید. تول‌بار گوگل که نصب شد، روی کلمه‌ی گوگل (در سمت راست تول‌بار) کلیک کنید. گزینه‌ی بلاگ دیس (کنارش یک مربع نارنجی‌ست) را فعال کنید. عملیات پایان پذیرفته! و شما از این لحظه در هر صفحه ای که باشید می توانید با کلیک کردن روی آن مربع نارنجی که در بار خود مشاهده می کنید همان صفحه را به لینک های خود بیفزایید. لازم به یادآوری است که شما باید عضو بلاگر باشید و لینکدونی‌ تون توی بلاگر باشه تا بتوانید در عرض سه سوت بلینکید!
ببخشید اگر نتوانستم توضیحات علمی بدهم و با زبان بی زبانی امیدوارم منظورم را رسانده باشم. برابر‌های فارسی را هم نمی دونستم:(
تا فراری دیگر (از کار و نوشتن) درود و بدرود :)
نظرات 7 + ارسال نظر
اسد جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 02:30 ق.ظ http://pardeh.blogspot.com

سلام زمینی عزیز،
چه راه خوبی!! من نمی‌دونستم و واسه همین تا به حال لینکدونیم سوت و کور مونده بود. یعنی خیلی چیزها می‌دیدم و می‌خواستم لینک بدم. ولی یا وقتش نبود یا حالش، برم امتحان کنم تا ببینم اگر واقعا به این سادگی باشد که دیگه...
اگر درست شد هر لینکی که دادم یک صلوات هم واسه شما می‌فرستم :)
در ضمن این مقاله زیری چقدر پرمحتوا و زیبا بود! تعجب کردم که کسی کامنت نذاشته! مثل این که واقعا وبلاگ نویسی یعنی مختصر و سطحی نویسی و اگر وقت بذاری و طولانی بنویسی مردم رو فراری می‌دی...
مثل این کامنت من ببخش، امروز افتادم روی دنده رودهدرازی :)))

نی‌آوا جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 10:12 ب.ظ

سلام زمینی عزیز. خوشحالم که افسانه نوروز یبیشتر از این روزهاش رو از دست نداد! در مورد کلوب هم حکایت آهنگهای پاپ اینجاست که کپی لس انجلسی یه. هر چی باشه به زعم بعضی ها شاید ایرانی اش یه خرده بی خطر باشه!

شبح شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 11:02 ق.ظ http://shabah.org

زمینی عزیز!
اول این که حرف ننوشتن را نزن لطفا! باشه؟
در مورد حمله‌ی آمریکا من تصور می‌کنم به همین دلایل که تو نوشتی و چند دلیل ریز و درشت دیگه آمریکا بعیده به ایران حمله کنه.
در مورد لینک کاش برای ما مویل‌تایپ‌ها هم راه‌حلی بود!

نسرین شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 05:07 ب.ظ

زمینی جان
نگرانی ات را در مورد وقوع جنگ در ایران درک می کنم ٫ منهم خیلی از این بابت نگرانم و امیدوارم که این اتقاع نیافته !
اما متاسفانه در حال حاضر در کشور ما و از جانب سران حکومت اگر هم تدبیری اندیشیده بشه برای حفظ قدرت به هر قیمت خواهد بود .
مگر اینکه اعتراضات مردمی در داخل و خارج ایران شکل بگیره ٫ که آنهم در مورد عراق بی تأثیر بود .

ضمنا برات فرارهای موفق و پی در پی آرزو می کنم :)

کیان شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:53 ب.ظ

زمینی عزیز
این لینکدونی درست نشدها...دوباره سعی می کنم!

کیان شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:55 ب.ظ

زمینی عزیز
این لینکدونی نشدها...دوباره سعی می کنم!

کیان شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:58 ب.ظ

چند بار نوشتم و نشد...

کیان جان،
تو که اصلا لینکدونی نداری!؟
باید اول یک لینکدونی در بلاگ اسپوت درست کنی تا بعد بتونی از امکانات گوگل که اینجا نوشتم استفاده بکنی.
اگر تو ساختن لینکدونی مشکل داشتی در خدمتیم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد