شب چهارشنبه شب، چهاردهم ماه
نیت کردم که بنشینم سر راه
نه نیت کن نه بنشین برسر راه
مرادت حاصل است امروز و فردا !
کیستی ؟ شادی
از کجا آمده ای؟ از عروسی
چه آورده ای؟ تندرستی
و در باز می شود ..
سنت های کهن ما هم ریشه در شادی داشته اند و هم در پس آن آروزی روزهای بهین بوده است. خیلی خوش حالم که هنوز این سنت پابرجاست و جوانان به مناسبت این شب دست افشانی و پای کوبی می کنند اما یک سوالی مطرح است و جای تعمق دارد که چرا چهارشنبه سوری که با بوته های آتش و قاشق زنی و فال گوشی برپا می شد اینک جوانان با انفجار بمب و خمپاره و حتا سوزاندن ماشین از رده خارج شده جشن می گیرند .. این گونه شادی کردن که مسیر دیگر آزاری به خود گرفته است و آشکارا جوانان از ترساندن مردم لذت می برند و سبب آزار پیرمردان و پیرزنان است و بیماران قلبی .. واقعا از کجا سرچشمه می گیرد؟
یک علت آن شاید بازتاب ممنوعیت آن باشد اما این تحولات ریشه هایی عمیق ترو جدی تر دارد و باید درباره اش نوشت و بررسی کرد. اینک به بهانه ی چهارشنبه سوری از شما می خواهم که نظر خود را بگویید و این که تغییرات از نظر شما از کجا سرچشمه می گیرد و آیا با آن موافق هستید؟
راستی با این هزینه چند خانوار محتاج را می توان یک وعده غذا داد؟
سلام زمینی عزیزم!!.. خوبی؟؟!!.. مرسی ازت دوست خوبم!!.. ممنونم به خدا خییییلییی خیییلییییییییی!!.. مرسی که بهم قوت قلب دادی!!.. نه بابا!!.. بلخره بعضی مواقع آدم قاط میزنه!!.. آدمه دیگه!!.. ماشین که نیس.. منم یه مقداری از دست این کامپیوتر که همة نوشته هامو برباد داد عصبی شدم!!.. ممنونم ازت دوست نازنینم.. سعی میکنم دیگه از این فکرا نکنم!!.. بعد!!.. عاشق که هستم!!.. ولی این قضیه آدرس اشتباهی ربطی به اون نداره!!.. من یه بار اشتباه نوشتم!!!.. این دیگه رفته تو حافظه!!.. هر موقع میام اشتباه میشده!!.. مرسی که بهم تذکر دادی دوست مهربونم... بازم ازت ممنونم واسه همه چیز.. دوستدارم خیلی.. قربون تو..
سلاااااااام..سال نوتون پیشاپیش مباااااااااارک
من که امشب خیلی ترسیدم....خیلی اصلا اعصابمون خورد شد..واسه همین زود اومدیم خونه...واقعا چرا مرسم به اون قشنگی اینجوری برگزار میشه!!!..آخه اگه علتش ممنوعیته چرا همدیگرو آزار میدیم ؟؟این یه جور سادیسمه که بعضیها بهش دچارند..به بچه ها نمیشه خرده گرفت ولی جونا چرا؟ ...ما که اینقدر ادعا داریم چرا؟؟نمیدونم..شاید من الان که عصبانیم بهتره چیزی نگم..ولی دلم خیلی سوخت ..
سلام اسد جان. واقعا" که ! یعنی اینجوره؟ خوب عصیانه دیگه ... جون به لبی ... نداشتن هیچ نوع سوپاب. آدم دلش میسوزه واسه جوونامون.
شاید علاقه‌ی عجیبی دارم به مخالف خوانی اما باید بگویم نمایش بی‌نظیری است و حرف ندارد. آن چه هست، هست. نه آن چه شاید زمانی بوده.
زمینی جان سلام ٫ البته من چون در ایران نیستم نمی تونم در مورد آزار دهندگی مراسم چهارشنبه سوری در سال های اخیر قضاوت کنم ٫ حتما چنین تاثیراتی هم داره که تو بهش اشاره کردی . یکی از دلایلش هم می تونه همان بازتاب ممنوعیت باشه که خودت مطرح کردی ولی علاوه بر آن باید توجه داشته باشیم که مردم در این سال ها فقط مراسم چهارشنبه سوری را اجرا نمی کنند که طبق سنت عمل کرده باشند مردم با اجرای هر چه باشکوه تر و پر سر و صدا تر و مفصل تر این مراسم می خواهند مخالفت و انزجارشان از جمهوری اسلامی را هر چه بلند تر فریاد کنند . و البته خشم فروخورده و محرومیت های گوناگون در تمام این سال ها را هم می توان به دلایل گفته شده افزود .
زمینی عزیز سلام. با حرفات موافقم. متاسفانه ما در همه مسائل دچار افراط یا تفریط میشویم.
نوشته ام که ما مردمان این دیار کهن انگار استاد مسخ مراسم و سنن خودمان هستیم تغییرات خواه ناخواه در راه هست و هیچ فرد و گروه و تفکری را یارای مقابله با آن نیست ولی به نظر می رسد که این دگرگونی ها در راستای ضربه زدن به خود و نوع خود است نمی دانم که انتقام چه را داریم از خودمان می گیریم؟به هر حال این را نیز قبول دارم که این مسائل علاوه بر نگاه پاتولوژیک خودش اعتراض گونه ای هم هست ولی باز برای من سوال است که چرا ما همیشه سطحی ترین و مبتذل ترین و خودآزار ترین روشها را برای اعتراض برمی گزینیم
زیاد شد ...انگار