ما


تا تو نفسی فاصله است
وچه بسیار در راه مانده ام
چمدان، آویزان بر دستم
و تنه ام سایبان تنت

خسته
د لبسته
می کشم
می کشم
می کشم
آری
این نیز
چوب خطی دیگر بردیوار

من مانده ام و تو
و دیوار های خط خطی بینمان
آه
که چه دوردست می نمایی

نظرات 13 + ارسال نظر
آرتا شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:27 ب.ظ

خیلی قشنگ بود
شاعرش کیه؟

آرتا جان،
شاعر اش خودم هستم، اگر بشه بهش شعر گفت البته :)

کیان شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 09:50 ب.ظ http://www.tardidha.blogsky.com

سلام دوست عزیز
این چند روز فهمیدم که دلتنگیهایم نیز رنگی تازه به خود گرفته به یمن نفس این دنیای مجازی

رویا یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 01:25 ق.ظ http://intimate.persianblog.com

خیـــــــــــــــــــــــلی قشنگ بود. لذت بردم زمینی جان.

آرتین یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 08:54 ق.ظ

آفرین پسر خوب . دیگه احتیاج به عینک نیست :)) مث همیشه عالی بود

شبنم یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 08:58 ق.ظ http://shabnamjoon.persianblog.com

نی آوا یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:38 ب.ظ http://neyava,persianblog.com

دوردست...آنجا که رقص تو در افق را می توان دید...

شبنم یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:06 ب.ظ http://shabnamjoon.persianblog.com

ای روزگااااااااااااااااااااااااار........

خرس مهربان یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 02:43 ب.ظ http://khersm.persianblog.com

سلام زمینی عزیز از لطف تون ممنون . و سپاسگذارم

نسرین یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 07:47 ب.ظ

باز هم مثل همیشه زیبا و لطیف !

آدمیزاج یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 10:44 ب.ظ http://homosapiens.blogsky.com/

ازین دوری لعنتی نباید گفت. از بس که هست. از بس نمی‌شه فهمید.

م ر ی م دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 11:32 ق.ظ http://shodan.blogsky.com

همیشه فاصله ای هست .... انگار وصل ممکن نیست ..... اما مگر از ورای فاصله ها به هم نرسیدیم ......


چرا فکر نمی کردی من ۴۰ ساله بشم !!

مریم عزیزم،
باور کن نمی دونم چرا این جوری فکر می کردم، ولی توی ذهن ام تو رو بین ۱۵ تا فوقش دیگه ۱۹ سال تصور می کردم همیشه:)
شاید به خاطر روحیه شاد و سرزنده ات بود و شاید اون صداقت و صافی ای که بیشتر توی جوان تر ها است؟
ولی به هر حال :
شراب آنگه شود درد، که در کوزه بماند اربعینی:)

نسرین دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 10:39 ب.ظ

زمینی جان !
داشتم سمت راست صفحه قسمت آرشیو یادداشت ها رو نگاه می کردم ٫ دیدم که از فروردین ۸۲ شروع به نوشتن کرده ای ٫ بازش کردم ببینم دقیقا از چه روزی و دیدم که از روز ۲۰ فروردین ۸۲ ٫ به هر حال از روز تولد وب لاگت ۱۱ روز گذشته ولی خوشبختانه هنوز در فروردین ماه هستیم و ضمنا برای تبریک گفتن هم هیچوقت دیر نیست ( آدم همیشه دیر کرد هاشو یک جوری توجیه می کنه دیگه :)) یک سالگی وب لاگت رو بهت تبریک می گم و امیدوارم که سال های سال به همین خوبی بنویسی و دیگران را از اندیشه روشن و مطالب پربارت بهره مند کنی . با بهترین آرزوها برای تو و نیمه نازنین ات .

نسرین عزیزم، مرسی خانم!!!
باور کن که خودم هم خبر نداشتم. وقتی پیام ات رو خوندم حیرت کردم که چه زود زمان می گذرد. انگار دیروز بود که شروع به نوشتن کردم :(

م ر ی م سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:41 ق.ظ http://shodan.persianblog.com

زمینی جان
من ادرس رو به پرشین تغییر دادم .... این جوری بهتره ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد