مرگ ناباورانه ی حسین پناهی منو برد به فکر این که چند روزه که باد کردم و هیچ کس سراغی نمی گیره؟
احساس می کنم از خیلی از مرده های شهر مرده ترم.
این دفتر خالی را تنها مهر باطله ای باید...
دستم به نوشتن نمی ره اونم درباره ی کسی که خودش بود بی هیچ ادعای هنرمندی. خودش بود و چه خواستنی و ساده و گرم.حالا باید بخونم خوش به حال حسین که عشقش به زندگی، هنر و... بی غل و غش بود و بی زلم زیمبو، هنوز صداش تو گوشام زنگ می زنه و آخرین دیدارم که به سال های دور میرسه به خوابگردها ... چقدر این جامعه سینمایی و چقدر دوستانی که این روزها زیاد ازت یاد می کنند، با معرفتند ! نه مراسم یادبودی هست و نه ... بگذریم. این جماعت همونایی هستند که اون روز اشک تو چشمشون جاری بود و حالا پچ پچ درباره ی تو. حالم از این همه خاله زنک بازی به هم می خوره، این جاست که می گم کم آوردم از همه چی، از دوست داشتن و عشق ورزیدن بگیر و برو برس به سینما و هنر و کار و... این جاست که به خودم میام می بینم که ما جنازه های متحرک باد کرده ای هستیم که خودمون فساد جسمی و روحی امون را از یاد بردیم. دلم گرفته خیلی زیاد، انگار مرگ و میر بد جوری تو حلقه ی سینمایی ها افتاده اول احمد غفار منش و بعد سرهنگی و حالا تو ...
فکر کنم دیگه آروم خوابیدی و دلت از این همه بغض های فرو خورده خالی شده. راحت بخواب حسین چرا که این روزها زندگی هیچ ارزشی نداره. هیچ، باور کن!
نظرات 5 + ارسال نظر
آقای ناظم چهارشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:38 ب.ظ http://nazemmr.blogspot.com

nazemmr.blogspot.com

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 09:59 ق.ظ

سلام. می دونی زمینی عزیز همیشه حسرتها برای ما برزمین مانده هاست. جالب اینه که حتی مرگ یک عزیز هم نمی تونه مانع از دورنگی های ما بشه. حسین پناهی صادق تر از همه بود و بذار بقیه با ریاهاشون خوش باشن و خودشون رو گول بزنن. امسال هنرمند وشاعر داره از پیش ما می ره و باز و ما می مونیم با حسرت ها و نظاره گر استفاده های سوء دوستان از عزیزان از دست رفته. راستی به نشریات سری زدی. دیدی چقدر این روزنامه چی ها حرمت حسین رو داشتند؟!!!!! تاسف باره همین.

نی آوا پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:00 ق.ظ http://neyava.persianblog.com

این یادادشت قبلی از من بود!

همنشین بهار سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 03:13 ب.ظ

مردی پیشاپیش روان بود که گه گاه سرود می خواند . شور عزیمت ما و فشار آنچه به ما روی می آورد در وجود او همسنگ میشد .... آنان که پیرامون وی بودند جز با امور آنی و محسوس سر و کار نداشتند ، آما آواز او در هر چه دورتر بود می آویخت و ما را نیز پیوندی میداد چندان که به سوی آن کشیده شدیم .
سلام بر « احمد غفارمنش » پناه بی پناهان ، مستند ساز با احساسی که بامداد چهارم خرداد سال ۸۳ پس از ۴۳ ماه خانه نشینی و انزوا در گذشت ...
همنشین بهار
hamneshine_bahar@yahoo.com

همنشین بهار سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 03:16 ب.ظ

سلام بر شما
لطفا هرچه در مورد « احمد غفارمنش » میدانید به آدرس زیر برای من بفرستید . پیشاپیش دست و قلم شما را می بوسم و منتظر می مانم
همنشین بهار
hamneshine_bahar@yahoo.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد