اول اردیبهشت ماه جلالی
بلبل گوینده بر منابر قضبان
امروز روز بزرگداشت سعدی در سراسر جهان است. همان طور که میدانید سازمان ملل شعر او را سرلوحهی خود قرار داده است و این مایهی خوشبختی ماست:
بنی آدم اعضای یک پیـکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوهـا را نمـاند قـرار
و اگر بهراستی همهی مردم جهان فقط به این دو بیت شعر عمل کنند، شاهد بهشتی در زمین خواهیم بود.
و یا حتما از دوران کودکی این بیت را بر خاطر دارید:
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
به نظر من سعدی جهاندیدهای انسانگراست و در اغلب آثارش مخاطب را به دنیایی اخلاقی-انسانی فرامیخواند.
از نظر شیوهی نثر و نظم آن قدر شاخص است که حافظ او را استاد سخن می نامد:
« استاد سخن سعدی است نزد همه کس»
کتاب های بسیاری در مورد آرایشهای صوری و معنوی آثار او به چاپ رسیدهاست و هنوز جای بحث و سخن باقیست. مثلا می توان صدای زنگ شتر را در خلال کلمات و وزن این بیت شنید:
ای ساربان آهسته ران کآرام جانم میرود آن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
او چنان به زبان تسلط دارد که در غزلیاتش نمیگذارد اوزان عروضی سایه بیندازند و به زبانی شعر میسراید که پنداری به نثر سخن میگوید:
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
و یا
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
گلستان او بهترین نمونهی نثر مسجع است. و علاوه بر همهی این خصوصیات، ویژگی بارز او نگاه عمیقی است که به انسان و جهان دارد.
« هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون باز آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.»
به گمانم از وقتیکه بوستان و گلستان، مثنوی، حافظ و ... در متن زندگی ما نیست احساس کمبود بزرگی میکنیم و به روان شناس و مشاور تربیتی نیازمندیم. امروز را در جهان به یاد او پاس میدارند، کاش در این بزرگداشت خاکی از کتابهایش برگیریم.
باد خاکی ز مُقام تو بیاورد و ببُرد آب هر طیب که در طبلهی عطاری هست
زیستن عزیز!
سعدی بی نظیر است.
استادی او در کلام و سخن٬ جدا جز تحسین جای چیز دیگری نمیگذارد. خیلی خیلی هم ممنون که به فکر ما هستی٬ عزیز.
این هم یک شعر زیبا از سعدی با روایت گربهای!
گربه از سرزنش غیر نترسد هیهات٬
غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را؟
درود بر زمینی
با این که با کلیت نوشته ات موافقم اما در راستای شنیدن سخنهای دیگر خواندن مصاحبه شاملو با ناصر حریری خالی از لطف نیست...
راستی چرا حضورت کمرنگ شده؟