چه بگویم؟


دیروز روز کارگران بود و امروز روز معلم. دو قشر عظیم،زحمت‌کش و فرهیخته اما به یاد ندارم روزی را که آن‌ها توانسته باشند به اندازه‌ی تلاش و زحمتی که می کشند ارج ببینند. منظورم از ارج هم مادی است و هم معنوی. راستی چرا؟
گرچه وضعیت کارگران و معلمان در دیگر نقاط این کره‌ی خاکی به مراتب بهتر از ماست اما هنوز هم اعتراض‌ها و اعتصاب‌ها در همه جا ادامه دارد. و البته اگر بخواهند کارگر اروپایی را ساکت کنند می توانند یک سفر توریستی برایشان بگذارند تا از نزدیک شاهد وضعیت کارگران این‌جا(به طور کلی آسیا) باشند!
دیروز می خواستم این روز را تبریک بگویم اما آن‌قدر شرمنده بودم که در دل گفتم راستی چه تبریک گفتنی دارد؟ متاسفانه امروز هم همین احساس را درباره‌ی معلمان دارم. و تنها می توانم در این گوشه یادی کنم هر چند به دل خودم هم نچسبد.
امیدوارم روزی برسد که این ‌یادمان‌ها فقط به عنوان جشن و سرور برپا شود و دیگر شاهد هیچ گونه تفاوت حقوقی نباشیم.
نکته‌ی دیگری که می‌ماند پایین کشیدن کرکره این جاست تا وقتی دیگر. نوشتن وبلاگ فرصت خوبی است که احساست را درباره‌ی هر چیز با دوستانت به اشتراک بگذاری و این خوبی را هم دارد که می توانند خیلی راحت نقدت کنند و به بحث بنشینی اما در این دوره از زندگیم خیلی خسته، تنها، و سردرگمم و نوشتن در این جا تبدیل به نالیدن می شود که خوشایند نیست. پس تا فرصتی دیگر که بتوانم خودم را ری‌بوت کنم درود و بدرود. 
نظرات 5 + ارسال نظر
آرتا سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 03:45 ب.ظ http://darkness.blogsky.com

سلام. هر دو روز مبارک باشه

نی آوا چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:01 ب.ظ http://neyava.persianblog.com

سلام. بابا شما دیگه چرا؟ البته می شه حق داد. همه مون دیر یا زود این تجربه رو خواهیم داشت. امیدوارم سرزنده تر از گذشته اینجا ببینیمت

بیلی و من چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 08:27 ب.ظ http://www.mebaily.com

با تشکر از این که به گفتگویم با خوابگرد لینک داده‌اید.

خرس مهربان پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:23 ق.ظ http://khersm.persianblog.com

سلام زمینی عزیز . دقیقا به این خاطر که خسته و تنها و غمگینیم نباید کرکره را پائین کشید حتی اگر ماه به ماه ننویسیم حتی مثل من دو سه ماه یه بار بنویسی . بمان خوب من . آن چنان دوستان خوبی هستیم که مطوئنن در بیرون از این دنیای مجازی نمیشه پیدا کرد . حیف است که بری البته نه فقط تو که همه دوستان عزیز را می گویم بمان بذار چراغ خونه ات روشن باشد کم بنویس تا زمانی که سزحال بیایی دوباره با انرژی بیشتر شروع کنی ولی بمان عزیز زمینی .

دریا دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:46 ب.ظ http://taranom.persianblog.com

سلام زمینی جان.
آخه شما دیگه چرا ؟ شما که همیشه به من امید می دادی... می دونم که بالاخره واسه همه پیش میاد منتها بهانه هاش متفاوته....امیدوارم که هرچه زودتر حالت خوب بشه و برگردی...مواظب خودت باش.
راستی من وبلاگمو از چند تا سیستم مختلف امتحان کردم و هم مطلب جدید و هم نظر خواهیم باز شد...وقتی صفحه رو باز کردی دکمه های CTRl وF5رو با هم بزن امیدوارم مشکل حل بشه.
منتظر برگشتنت هستم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد