با تو که بی‌کرانی

بر کویر تشنه و کوه‌های سر به فلک کشیده

                               تو را جستجو می‌کنم که از دست شده‌ای.

چگونه تاب مرا می‌آوری

 وقتی نمی‌توانم چون تو بگذرم و بخندم و هدیه کنم مهربانی را و عشق را؟

چگونه شد که انسان در باتلاق دانش و فن فرو رفت

و آلوده‌اش کرد با هزاران بدگمانی و جاسوسی و تهمت و شکنجه

 و تو هرگز دم برنیاوردی؟

چگونه می‌شود وقتی که تو از شکنجه در می‌گذری

من نمی‌توانم و بر حقی که ندارم

                               اصرار می کنم

و پلیدی را به جای پالایش روان بر گیتی می‌گسترانم.

چگونه قدرت مرا فریفت آن‌گاه که تو نهایت نیروها و قدرت‌ها هستی؟

و قدرت را به پول، پول را به شهوت و شهوت را به نابودی خویشتن برگزیدم؟ 

تو را چه می‌شود؟

چگونه تاب می‌آوری؟

چگونه انسان را مجال سنگسار روحش می‌دهی؟

مرا دریاب

 دریاب و به خود فراخوان

که بی تو همان پلشت‌ساز جهانم.

مگذار که روحم به کوچک‌ترین‌ها و پست‌ترین‌ها سرگرم شود

و عمر را بی‌هوده بر چرخه‌ی زمین

                                              تکرار کند؛

                                                  مگذار!

نظرات 2 + ارسال نظر
همایون پنج‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:20 ق.ظ http://hoomayun.blogfa.com

سلام با یه شعر تقدیم به زندانیان سیاسی به روزم

بهروز عرب زاده یکشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:32 ب.ظ http://bvafa.mihanblog.com


با درود به شما

در آستانه ی هفته ی دولت نامه ی سرگشاده ی یک هنرمند به
رئیس جمهور که حاوی درخواست های جمع کثیری از هنرمندان
و سایر اقشار جامعه است در وبلاگ های زیر انتشار یافت .
خواهشمندم با مراجعه به آدرس های قید شده ضمن مطالعه -
در صورت موافقت نسبت به لینک و معرفی به سایر دوستان
و اعلام پشتیبانی در قسمت نظرها اقدام فرمائید .
با تشکر بهروز عرب زاده
ب وفا
http://behroozarabzadeh.blogfa.com
http://dastan55k.mihanblog.com
http://bvafa.mihanblog.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد