تجاوز


نمی دونم چرا ،اما انگار وارد دنیای دو قطبی شدم.. از آزادی به تجاوز ، نقطه مقابل آن!
این روزها به هر کسی بگویی «تجاوز» چه چیز در ذهنش عینیت می یابد؟و اینکه تجاوز عملی است نادرست یا درست؟
پس چرا همه ی ما بی آن که دقت کنیم در مواردی تجاوز به حقوق دیگران می کنیم؟هر چند کوچک .. اما بالاخره تجاوز است دیگر ! و عاقبت تخم مرغ دزد ... !!!
باور نمی کنید؟
مثلا
امروز بوق بیخودی در خیابان نزدید؟
یا پشت چراغ قرمز مسیر چهار راه فرعی را به امید زودتر رسیدن به مقصد نبستید؟
یا تاکسی که برای مسافری منتظر می ایستد سوار نشدید؟
بدون نوبت در هر کجا که آشنایی دارید کاری انجام ندادید؟
و یا ...؟؟؟؟
تجاوز برای شما چه مفهومی دارد؟
و نکته ی آخر اینکه وقتی که همه به حقوق ما تجاوز می کنند ما چرا عقب بمانیم؟!!

ترک عادت

همه ما به چیز هایی عادت داریم و گاهی آن چنان این رابطه عمیق است که جزء جدایی ناپذیری برای ما گشته است:
این عادت ها آیا ما را در یک رکود نگاه نمی دارد؟
آیا ما در دایره تکراری خودمان همیشه بر خطی ثابت حرکت نمی کنیم؟
آیا عادت می تواند بازدارنده پویایی ما باشد؟
و آیا ترک عادت موجب مرض است!؟
رابطه میان عادت و آزادی و اسارت چیست؟
و حتما می پرسید باز هم آزادی !!؟؟؟