نگاره گلگون



نگاره گلگون،  به متن کبود است
شکفتن آتش،  به شاخه ی دود است
چه ضرب و چه ضربی!-   : تسلسل آتش
چه مرگ و چه مرگی!-    : سرود و درود است.
چه خون و چه خونی!-    : رسالت جاری
به سرخی مرجان،      روانه چو رود است.
چه زخم و چه زخمی!-    : ستاره ی قطبی
به راه حقیقت،      نماد و نمود است.
- که میزند این سان،     به زخمه ی ایمان
که با رگ جانش،     فراز و فرود است؟
- سمندر عاشق،    نشسته بر آتش
قلندر فارغ،       زبود و نبود است.
نمرد و نمیرد،    شهید سعیدی
که نام و دوامش    به شعر و سرود است.
غرور و شرف بین،    که بیوه ی او را
نه مقنعه نیلی،       نه جامه کبود است!
حماسه ی توفان،     بساز چو دریا
به مرگ دلیران،       ز گریه چه سود است؟
خموش و شکیبا،     امید نگه دار
که محضر داور،        به زودی زود است. 

                                                    سیمین بهبهانی - مرداد ۶۰

سلام، من این جا هستم


آنکس که دیگران را هالو فرض می کند معمولا خودش از آن ها هالوتر است.

یادداشت های پراکنده / اندر حکایت زشت و زیبا


زندگی جستجوی زیبایی است. این جستجو بدون راستی میسر نیست. نقطه مقابل آن دروغ است که جستجوی زشتی است.
دروغ پرده ای است که حایلی می شود در برابر دیدن زیبایی. پس آنچه که ما در این سوی پرده خواهیم دید تنها زشتی خواهد بود.
 
برای انسان فانی هر چه که رو بسوی زندگی دارد زیبایی است.
 پس زیبایی تبلور زندگی است و زشتی تبلور مرگ.
و راستی جستجوی زیبایی است و دروغ جستجوی زشتی.
 
۱ -  آنگاه که توان نگاه کردن بر خورشید نیست به چراغی می نگریم و از خورشید سخن می گوییم؟ پس اینجا دروغ از ضعف ما سرچشمه می گیرد که ما را ضعیف تر می کند و سر به گمراهی می برد! ضعف این دروغ در ضعف نیروی زندگی در درون ما نهفته است.
۲ - ولی آنگاه که هیتلر می گوید دروغ هر چه بزرگتر باشد بهتر مورد قبول قرار می گیرد اینجا دیگر این انتخاب مستقیم زشتی است! پس اینجا دروغ خود زشتی است! انتخاب مرگ به جای زندگی است! قدرت این دروغ در قدرت ویرانگر مرگ نهفته است.
 
پس برای من زیبایی انتخاب زندگی است. در روابط انسانی ام همیشه از دروغ گریزان بوده ام. چه بسا که من دروغ را حتی در حقیقت بو کشیده ام اما هرگز حتی تشعشعی از زیبایی را در دروغ نتوانستم ببینم!
 
هر چه که بیشتر زندگی می کنم بیشتر پی می برم که زیبایی جوهر و معنی زندگی است:
 دین جستجوی این زیبایی بود که چون به ایمان تبدیل شد به دروغ تن در داد.
عشق تبلور تابناک آن است که چون به دروغ تن در میدهد از درون می میرد.
... و همه احساسات زیبای دیگر: احساس مسئولیت، شفقت، تن ندادن به هوا و هوس های آنی، خویشتن را و دیگران را ارج نهادن، درستکار بودن، در جستجوی دانش بودن، به هنر روی آوردن و ....
 
هر هدف کوچکی که ما در زندگی بر می گزینیم، حتی اگر خرید یک خودروی سواری هم باشد، اگر از اعماق وجود خودمان برخیزد و با تمام وجودمان خویش را به آن بسپاریم، رهنمون ما می تواندد گرد به سوی زیبایی.
هر هدف بزرگی که ما در زندگی بر می گزینیم، حتی اگر بزرگ ترین و والا ترین و انسانی ترین ها باشد، اگر که از اعماق وجود خودمان بر نخیزد و خویشتن را در آن غرق نسازیم رهنمون ما خواهد شد به زشتی ها!
 
پس خوشبختی نه محصول فکر، بلکه فرایند قلب است.

یک آدم چقدر پول لازم داره؟


نمی دونم درباره ی کاوش اشیاء باستانی جیرفت چیزی شنیدید یا نه؟
این اشیاء در نوع خود منحصر به فرد هستند و طرح های آن ها در برابر هنر پست مدرن و ... امروزی یک سر و گردن بالاست.
اولین مطالعات باستان شناختی این منطقه با بررسی های سر اورل اشتاین در اوایل قرن بیستم آغاز شد که به شناخت ده ها محوطه استقراری مربوط به دوران پیش از تاریخ و ادوار تاریخی در ناحیه کرمان بود. در حد فاصل سال های ۴۰ تا ۵۰ ش. مطالعات ادامه می یابد و حاصل آن شناخت محوطه های مهم دوره پارینه سنگی تا عصر مفرغ در این منطقه بود و نشان داد که مراکز بسیار مهمی در زمینه ارتباطات اقتصادی-تجاری، تولید کالاهای صنعتی و صنایع ذوب فلز، و تولید آلیاژ در حاشیه کویر لوت وجود داشته که از اواخر هزاره چهارم و اوایل هزاره سوم ق.م به اوج شکوفایی خود دست یافته است.
در سال ۸۰ پس از کشف اتفاقی آثار فرهنگی از گورستان های باستانی و بسیار غنی حاشیه هلیل رود، حفریات غیر مجاز در سطحی بسیار وسیع و بی سابقه صورت می گیرد.
که مسئولان سازمان میراث فرهنگی  و... سبب توقف این عمل غیر فرهنگی که بعضا همراه با تخریب صددرصد گورستان ها شده است، می شوند.
آثار به دست آمده از این کاو شهای غیر مجاز شامل ظروف ساخته شده از سنگ صابون، سنگ مرمر با تزیینات سنگ لاجورد و عقیق و ظروف سفالی و مفرغی بود.
حدود چند هزار شی به دست آمده توسط دلالان به خارج از کشور رفته است و جمع آوری تنها  چند صد قطعه شی نتیجه تلاش میراث و دستگیری تعدادی از این سوداگران می شود.
نکته مهم این است که این اشیاء سبب به هم زدن تاریخ هنر شده است و ثابت می کند که تمدن مدت ها قبل از میان رودان در این منطقه شکل گرفته و شکوفا شده است.
هنوز این اشیاء توسط گروه خاصی به بیرون از کشور می رود و هیچ نهادی نمی تواند جلودار آن ها باشد!
در پایان به این فکر می کنم مگه یک آدم در کل زندگیش چقدر پول لازم دارد ؟ چطور می تواند بدون در نظر گرفتن لزوم و اهمیت این اشیاء به عنوان شناسنامه یک منطقه از این سرزمین فقط و فقط به واسطه ی قدرت و سلطه و نفوذ دست به اقداماتی این چنین غیر انسانی بزند؟
در مورد اقدامات بسیار وحشتناک (تاراج اشیاء منطقه شوش و در مورد یک ستون عظیم الجثه که دیگر به هیچ صورت نتوانسته آن را ببرد با تبر به جانش می افتد و آن را خرد می کند)خانم   ویو لا فائولا در سال های اولیه کاوش در ایران حداقل می گوییم او هیچ تعلق خاطری به این خاک نداشته اما در مورد این آقایان چه می توان گفت؟؟