به مناسبت ۱۶ آذر

 




سلام، سلام، سلام
خودم هم باورم نمی شه. از وقتی که تصمیم به این کار گرفتیم تا الان یک هفته هم نشده و سایت ما آماده شده!
گفتیم که این سایت رو باید به مناسبت روز دانشجو افتتاح کنیم، ولی ته دلم باورم نمی شد که بتونیم تو این مدت کم سایتی با این وسعت رو راه انداخت. بیشتر از همه مدیون زحمت شبانه روزی شهنام امون هستیم.
این از اون کارهایی شده که همه چی خودبه خود درست می شه و این چقدر لذت بخشه :ـ)
حالا فقط مونده که با کمک دوستانی که دلشون برای این مملکت و این فرهنگ می تپه اون رو به اونجایی برسونیم که بتونه نقشی رو که براش در نظر گرفتیم انجام بده.
من می خواستم اینجا توضیح بدم که کار این سایت چطوره و چه هدفی در ساخت آن وجود داشته ولی دوست دارم که خود شما برید اونجا و ببینید. شاید هم اولین نفر باشید که به این سایت می روید و من دلم گواهی میده که بعد از شما صدها هزار نفر هم گذارشون به اون جا خواهد افتاد.
 
پس: از همین حالا مقدمتان گرامی!

یک پیشنهاد همگانی


دوستان عزیز
دوست دارید که به مکان های مختلف سفر کنید؟
دوست دارید در عین اینکه  شیئی متعلق به شما ست، آن را به دوستان زیادی هدیه کنید؟
دوست دارید لحظاتی از زندگیتان را به اشتراک بگذارید؟
دوست بسیار عزیزی برایم چیزی را تعریف کرد که باعث شد به این فکر بیفتم و شما را به یک اقدام همگانی دعوت کنم.
حرکت زیبایی توسط کتاب خوان های اروپایی انجام می شود و آن این است که هر کسی یک کتاب را که می خواند برچسبی به آن می زند که در آن توضییح داده شده که کتاب را به خوانندگان بی شماری تقدیم کرده است، کتاب را در مکان های عمومی می گذارد خواننده ی بعدی از راه می رسد و آن را می خواند و در جای دیگری می گذارد و به این ترتیب یک کتاب جذاب و خواندنی به تعداد زیادی از دوستان ندیده و نشناخته می رسد و آن را می خواند و  شما یک کتاب را به هزاران دوست تقدیم کرده اید. شاید سال دیگر این کتاب در جنوب ، شمال و یا هر نقطه ای از ایران باشد و درواقع بخشی از روح شما با این کتاب به ایرانگردی می پردازد! شاید هم جهان گردی! 
من می خواهم پیشنهاد کنم که هر یک از ما کتابی را به این شیوه به دوستانش تقدیم کند، اگر شما هم موافقید لطفا حتما خبر بدهید شاید بتوانیم یک حرکت زیبای همگانی را در این جا داشته باشیم، می توانیم در روز ۱۶آذر که روز دانشجوست اولین اقداممان را انجام دهیم.
در ضمن یک متن کوتاه مشترک می توانیم تهیه کنیم و در پایان این کتاب ها بچسبانیم تا این کار به یک رسم تبدیل شود از حالا به نتیجه آن که فکر می کنم هیجان زده و ذوق زده می شوم.
شما هم موافقید؟
راستی اگر به ماخذ آن علاقه مند هستید می توانید به این سایت مراجعه کنید.
با عضویت در این سایت می توان کتاب هدیه شده را ثبت کرد و از این راه مسیر سفرهای او را پی گیری کرد.
در ضمن در این صفحه برچسب های طراحی شده به زبان انگلیسی را می توان دانلاود  کرد.

                                  برچسب انگلیسی   

من به زودی همین برچسب ها را به زبان فارسی هم در اینجا می گذارم. 

برای این که این موج همگانی شود، خوب است که این خبر را  در جمع دوستان و آشنایان مطرح کرده و با هدیه کردن تعدادی برچسب به آنها این موج را گسترده تر کنیم.  

دریچه ها



ما چون دو دریچه، روبروی هم،
آگاه ز هر بگو مگوی هم.
هر روز سلام و پرسش و خنده،
هر روز قرار روز آینده.
عمر آینه ی بهشت، اما ... آه
بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه
اکنون دل من شکسته و خسته ست،
زیرا یکی از دریچه ها بسته ست.
نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد،
نفرین به سفر، که هر چه کرد او کرد.

مهدی اخوان ثالث

بدجنس

می بینمش با اون کلیدی که تو دستش داره و لبخند پک و پهنی که روی لباشه ...
مطمئنه که همه در ها رو می تونه  باهاش باز کنه . لبخند بی ریای  پر امیدش  رو می بینم و هر چند دلم نمی آد دل بشکنم ولی می شکنم. و با صدای بلند می گم که:
 این کلید، عزیز من!  تقلبیه!!  و نه تنها همه در ها رو باز نمی کنه، بلکه اصلا هیچ دری رو باز نمی کنه!!!
واماندگی اش رو نظاره می کنم واحساسی  مخلوط از دلسوزی همراه با بدجنسی لبخند کج و معوجی رو بر لبانم میاره.