دیشب فوقالعاده بود مبارزهطلبی آسمان و انعطاف زمین. اینجور موقعها سخت دلم میخواد بزنم بیرون و تا جایی که توان هست قدم بزنم. و البته در طبیعتی بکر و دور از هیاهوی شهری. حسی میگه فقط تو اینلحظههاست که میتونی بیپرده بشنوی و سری از سِّر کائنات برداری. لبریز از نوشتنم و فراری از حروف و واژهها. دیشب زیبا بود و نشد که زیبایی را تقسیم کنم. اشکال از من بود یا زمان؟
دلم بارون میخواد و کویر و بوی خاک ...
یادداشت شروین یهجوری تقویت کنندهی این حسه -بخشی از کتاب تپههای سبز افریقا /ارنست همینگوی
یک سرزمین زود فرسوده میشود. مگر اینکه انسان بقایای خود و حیوانهای زمین را دوباره به آن برگرداند. وقتی انسان دیگر از حیوانها استفاده نکند و به جایش ماشین را به کار بیاندازد، زمین زود مغلوبش میکند. ماشین نمیتواند تکثیر کند و زمین را هم بارور نمیکند و آنچه را که نمیتواند بپروراند، میبلعد و تمام میکند.
یک سرزمین درست شده تا آنطور که بوده بماند.
برای ترانهی عزیز که مهرش جایی برای درنگ نگذاشت
شالگردن را بالا میکشم تنها چشمانم در صورتم پیداست. مصممتر قدم برمیدارم که تا قله گامی بیش نیست. صدای له شدن برف در زیر قدمها، آمیزش آن با سکوت و گاه پرواز پرندهای در دوردست ... نگاهم به زیر سنگی سُر میخورد و اولین قاصدکها را می بینم لرزان ساقههای کوتاهشان را در زیر قطرههای برف آب شده پس میکشند. یاد داستان جنگ میان دو برادر میافتم که چله کوچیکه به بزرگه میگه این همه وقت داشتی و کاری نکردی ببین من چه میکنم! و همیشه نمایش غرشهای چلهی کوچک در پایان فصل زمستان. وزش باد و باران و برف همراه هارت و پورت پر سر و صدایی که با رویش اولین گل بر زمین خاموش میشود. مستانه وعاشقانه به او مینگرد، به سختکوشیاش در رویش و همآغوشیاش با نور و آفتاب ... و دیگر حسرتی بر چشم که باید برود با دلی لرزان و قلبی آرزومند ِ لحظهی دیدار- هر چند کوتاه و ناپایدار. عاشقِ ظرافت و زیبایی و مفتونِ لحظهی رویش و گاهِ درود و بدرود ... اینگونه است رفتن زمستان عاشق بازار شلوغکن و آمدن بهار طناز و لعبتباز ... اما انگار امسال پسرک سخت منتظر بوده که بیصدا و آرام جایگاه زمین را برای نوعروس آماده کرد و رفت. چنان که آمدنش و رفتنش احساس نشد. شاید نویدی باشد برای روزگاری نو، سبز و آرام هر چند که سخت دور است و محال. صلح میان عاشق و معشوق طبیعت را به فالی نیک میگیرم و آرزوی سالی سرشار از آرامش و صفا برای تمامی دوستان دیده و ندیدهام دارم.