هر شهروندی در زمینه ی فعالیت های اجتماعی شهر و مملکتش موظف است که واکنش نشان دهد و برای فردایی بهتر تلاش کند اما زمانی که شهروند قدرت انتخابی نداشته باشد و همه ی خانه های گزینه را ببندند جز یکی .. دیگر مشارکتی باقی نخواهد ماند.
این روز ها تب انتخابات همه ی ملت را گرفته است که از چندین وجه قابل اعتنا است:
- اینکه مردم به طور متوسط نسبت به جریان های روز بی تفاوت نیستند و دوست دارند که سهمی در درست کردن فردایی بهتر را داشته باشند. (یک پتانسیل خوب)
- فعالین سیاسی آن طرف آب مجالی پیدا کرده اند تا نقش خود را در این جریان بازی کنند که اگر بتوانند از این فرصت داده شده به شکل منطقی استفاده کنند چه بهتر اما اغلب متاسفانه آن چنان هیجان زده اند که دیگر درایتی نمانده است همگی فکر می کنند که صدای پای انقلاب می آید و از همین حالا به جان رقیبان خود افتاده اند. برای اثبات این مدعا می توانید سری به کامنت های
شبح گرامی بزنید البته در این میان کسانی هستند که میانه رو اند اما اگر این جریان پر فشار حمله ها مجالی دهد!
- در درون نظام نیز این اغتشاش دیده می شود.
- و اما مردم بی تفاوت به این همه جنجال آهسته با خود می گویند چه رایی وقتی که تاثیری در فردای ما نخواهد داشت! و اغلب می خواهند با رای ندادن حداقل سهمی در خراب تر کردن امور نداشته باشند !
و البته در این میان هستند قشر گرسنه ای که خود دو دسته اند جمعی نمی خواهند به هیچ قیمتی شرافت شخصیتی خود را به بازی گیرند و جمعی دیگر رای خود را می فروشند (همین دیروز با کارگر جوشکاری برخورد داشتم که صادقانه می گفت در ازای هر رای ۵۰هزار تومان از یکی از کاندیدا های شهر خود طلب کرده است !
- شاخص دیگر سیمای ناسیمای ماست که خودش را .. داده از بس که فریاد زده : من رای می دهم، تو رای می دهی... و یا با گذاشتن سرودهای ملی قصد دارد وحدت ملی را ایجاد کند !!
- مراجع اعظم نیز در مانده اند، شجاع تر هاشان رای دادن را واجب شرعی و عرفی اعلام کرده اند، بماند که چقدر مقلدین هنوز به تقلید کور کورانه مقید هستند.
این ها را نوشتم اما هنوز از دست بلاگ اسکای عصبانی ام که تبلیغات تحمیلی را در این خانه های حقیر ما آغاز کرده است باید بگویم بلاگ اسکای عزیز ! این تبلیغات خود سوء تبلیغ است و اگر کسی از جماعت شبکه و بلاگ اسکای هنوز قصد رای دادن را داشته باشد حداقل به این کاندیدای خوش آب و رنگ تازه از حموم دراومده رای نخواهد داد!!
بابا بسه دیگه! این جا هم تحمیل؟
در این فکرم که اگر شرایط به این گونه پیش برود در خانه را ببندم و زیر بار هیچ تحمیلی نروم، به عبارتی عطای فضایشان را به لقایشان ببخشم.
فکر می کنید تغییری ایجاد خواهد کرد؟
این هم واکنش من به تحمیلات بلاگ اسکای!