-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 شهریورماه سال 1384 00:14
اگر اشکهامان از لعل بود اکنون ثروتمند وخوشبخت بودیم و دیگر اشکی در میان نبود. اما اشک شورآب بیارزشی است و اینگونه است که اشکات را باید پایانی نباشد! در حاشیه ثروت و فراوانی، در زیر پای غاصبان قد میکشی. به تو میباورانند که سهم تو بیش از این نبودهاست: در زیر پا به دنیا آمدن و در زیر پای مردن! و تو خاموش قد میکشی...
-
اعلام همبستگی
شنبه 15 مردادماه سال 1384 14:20
همه ایران سرای من است و مردماناش خواهر و برادرم. همراه شو عزیز ...
-
وبگردی
یکشنبه 5 تیرماه سال 1384 00:59
دیدم حالی برای نوشتن نیست. چرخی زدم در شهر دوستداشتنیام و نوشتههایی که به دلم نشست اینجا گذاشتم. ترتیب نوشتهها اتفاقی است. هرنی : «... شادی آنها در برابر غمگینی ما شوکی به من وارد کرد که تا امروز نتوانسته ام از آن خارج شوم. لبخند پیروزمندانه شان که برای چندمین بار میپرسیدند "شهردار برنده شد" برای من خیلی سنگین...
-
جعبهی جادو!
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1384 23:24
این هفته تا جایی که توانستم مطالب دوستان را خواندم. تفاوت دیدگاهها جای تامل دارد اما رفتار تند و گاه پرخاشآمیز بعضی را نمیفهمم. اگر ما نتوانیم با هم حرف بزنیم و نتیجه گیری کنیم، چه انتظاری در رسیدن به بهشت موعود داریم؟ و این نکته هم از یادمان نرود که در دنیای مجازی چنینایم وای به حال دنیای حقیقیامان. به انتخابات...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 خردادماه سال 1384 00:05
غروب رفته بودم بیرون تا ماست بخرم. دیدم نهادهای انتخاباتی برای آخرین فرصتها به تکاپو افتادند. خیابان اصلی از کاغذهای انتخاباتی فرش شده بود و من را ناخودآگاه برد به سالهایی که جنگ بود و ما مدرسهای بودیم. به سالهایی که بوی کاغذ کتابهای طلایی تنها دلخوشی کودکیهای نکردهامان بود. کتابهایی که از دوران 4، 5 سالگی ما...
-
فراخوان کانون نویسندگان ایران برای گردهمایی در برابر زندان اوین
سهشنبه 24 خردادماه سال 1384 12:33
مردم آزادهی ایران سازمانهای مدافع حقوق بشر! ناصر زرافشان هشتمین روز اعتصاب غذای دردناک خود را می گذراند و در خطر جدی مرگ قریبالوقوع است. ناصر زرافشان مبتلا به بیماری حاد کلیوی است و هر لحظه بر وخامت بیماری او افزوده میشود. ما از همهی مردم٬ نهادهای فرهنگی و اجتماعی درخواست میکنیم که درگردهمایی اعتراضی...
-
یک پنجره برای اعتراض
یکشنبه 22 خردادماه سال 1384 20:36
امروز زنان در کنار هم بر علیه تبعیض قانونی فریاد زدند. تجمع، مقابل در دانشگاه شکل گرفت اما هنوز چند دقیقهای نگذشته بود که تمام راههای پیاده رو را بستند و حتا زنان را نکذاشتند که به جمعیت تحصنی بپیوندند. بسیاری از زنان از دور ایستاده بودند و بقیه که در حلقه بودند اعتراض میکردند. آقایان بسیاری هم قصد پیوستن به زنان...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 خردادماه سال 1384 13:07
... من دلم میخواهد که به طغیانی تسلیم شوم من دلم میخواهد که ببارم از آن ابر بزرگ من دلم میخواهد که بگویم نه نه نه نه (در غروبی ابدی/فروغ فرخزاد) آنقدر کهنه و قدیمی است که به یاد نمیآورم از کی؟ سال هاست که نیمی از جمعیت کشور به هیچ انگاشتهمیشود. و البته بودهاند زنانی که در جنبشهای فمینیستی چون آبباریکهای در...
-
شرق عزیز، واقعا نیاز به تامل بیشتر!
سهشنبه 3 خردادماه سال 1384 03:48
روزنامههایی که انتشار مییابند اعتبار خود را نزد مخاطبان و خوانندگان بر اساس درستی و تخصص مقالات خود کسب میکنند. این روزها شاهد بیدقتیهای فراوان در گوشه و کنار مطبوعات بهطور کلی هستیم. انگیزهی نوشتن این مطلب (آنهم در این ایام تعطیلی!) مقالهای در شرق(دوشنبه، ش۴۸۲، ص۱۷) است. مقاله با عنوان «نیاز به تامل بیشتر...
-
چه بگویم؟
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1384 01:02
دیروز روز کارگران بود و امروز روز معلم. دو قشر عظیم،زحمتکش و فرهیخته اما به یاد ندارم روزی را که آنها توانسته باشند به اندازهی تلاش و زحمتی که می کشند ارج ببینند. منظورم از ارج هم مادی است و هم معنوی. راستی چرا؟ گرچه وضعیت کارگران و معلمان در دیگر نقاط این کرهی خاکی به مراتب بهتر از ماست اما هنوز هم اعتراضها و...
-
به معشوق عشوهسازش
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1384 02:50
اگر این جهان به اختیار ما بود و زمان، این عشوهگری جرمی نبود بانو. مینشستیم و میاندیشیدیم که قدمزنان به کدام سو برویم و چگونه روز بلند عشقمان را بگذرانیم. تو در کنارهی گنگ هندوستان عقیق میجستی و من به سواحلِ امواجِ هامبر شِکوه سر می دادم. من تو را ده سال پیش از توفان نوح دوست میداشتم، و تو، اگر میپسندی، تا...
-
هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم
پنجشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1384 15:54
اول اردیبهشت ماه جلالی بلبل گوینده بر منابر قضبان امروز روز بزرگداشت سعدی در سراسر جهان است. همان طور که میدانید سازمان ملل شعر او را سرلوحهی خود قرار داده است و این مایهی خوشبختی ماست: بنی آدم اعضای یک پیـکرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوهـا را نمـاند قـرار و اگر بهراستی همهی مردم...
-
فقط به خاطر کسوف
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1384 01:33
سلام قرار بود این روزا (تا دو ماهی) نیام اما امشب اتفاقی فهمیدم که وبلاگ کسوف برنده شده و کلی ذوقیدیم! جای معطلی نبود خواستم رسما به آرش عزیز تبریک بگم. خیلی خوشحالم ولی نمی دونم چرا بعضی از مکانها جایزه نداشتند ؟ از زیتون عزیز هم ممنونم با عکسهای میدون اسبی! زیتون جان سیزده به در امسال در یک مکان بودیم زمانش را نمی...
-
ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
یکشنبه 30 اسفندماه سال 1383 01:54
سلام به تمام دوستان، آشنایان و غریبه های که اتفاقی دارند این چند سطر را میخوانند. سلام به عشق که بهار نمونهی آشکار آن است. سلام به مهر که به بهانهی نوروز از زیر خاکستر کدورتها دوباره گل میکند و میشکوفد. سلام به انقلاب طبیعت که زندگی پنهان را میشکوفاند. سلام... با اینکه بهار برای من همراه با ... بگذریم، در هر...
-
انسانم ارزوست
پنجشنبه 20 اسفندماه سال 1383 02:15
روز ۸ مارس هم گذشت با جهت گیری ها و نوشته های متفاوت دوستان وبلاگ نویس، اما امیدوارم روزی برسد که ما نیازمند نامگذاری روزها نباشیم. از دوران زنده به گور کردن دختران تا امروز زنان و مردان بسیاری برای رهایی زن از نگاهی فرودست تلاش کرده اند. رسیدن به دنیایی ازاد و برابر و انسانی سال ها تلاش همه جانبه می طلبد. برای من این...
-
قاب
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1383 13:10
نگاه کن! در شیار بخار پشت شیشه بغض هزار ساله ام می رقصد. چه دمی کرده است. گلایه های پنهان بر دوشت سنگین راه می رود. هر دَم شیاری تازه... در میان بلورهای رقصنده شکل می گیری: چشم ها در راه به جستجوی افقی افسانه ای مهُر بر برف یک دست آسمان می نشانی.
-
بزرگداشت سهروردی
دوشنبه 26 بهمنماه سال 1383 08:37
از دیروز همایش سهروردی در دانشگاه تهران آغاز شده و تا فردا ادامه دارد. دوستانی که علاقهمند به فلسفه و عرفان هستند از دست ندهند. مکان باشگاه دانشجویی، خ ۱۶آذر. فعلا این را داشته باشید تا بعد براتون بیش تر بنویسم.این هم آدرس سایت همایش.
-
اشکال از کجاست؟
شنبه 24 بهمنماه سال 1383 19:42
اخبار خوبی نیست. بارش برف که باید شادیآور باشد بیشتر نگران کننده شده است. در رشت مردم شدیدا با بحران روبهرو شده اند. به علت قطعی برق و گاز و ... زندگی مردم فلج شدهاست. دوستی که در رشت است میگوید نانواییها نان پخت نمیکنند و مردم سیبزمینی را کیلویی ۷۰۰ تومان خریداری میکنند. این ایام هم خواهد گذشت اما در این...
-
علف خوری؟
دوشنبه 19 بهمنماه سال 1383 16:16
هیچ چیز مثل کباب برٌهی محلی که به طور طییعی زندگی کرده و علف کوهی چریده مزه نمیده. بهش ماست و آبلیمو و ادویه بزنی و تو شکمش هم جعفری و نعنا ریحون بچپونی و بعد بذاری یک شب بمونه که حسابی بره تو جونش. بعد با هیزم قطور و کنده درخت آتیش درست کنی، توی دل طبیعت، و وقتی ذغالها حسابی گداخته شدند بره رو بذاری تقریبا به...
-
کمک! لطفا کمک کنید تا بفهمم!!!
جمعه 16 بهمنماه سال 1383 13:52
خیلی چیزها را نفهمیدم. میخوام از طریق وبلاگم سعی کنم برای یکی از این سوالات بیشمار پاسخی پیدا کنم. امیدوارم خوانندگان و رهگذرها پا باشن:) سوال: چه نیرویی است که باعث ساختن چیزهای بزرگ میشه؟ تقریبا در تمام تمدن ها این گرایش به ساختن معابد و یا ساختمان ها و یا مجسمههای غول پیکر وجود داشته. از اهرام ثلاثه بگیرید تا...
-
کیسه پول خیالی
دوشنبه 12 بهمنماه سال 1383 19:51
یک هفته است مشغول تدوین فیلمی هستیم که در یکی از محرومترین مناطق ایران گرفتهایم. یکی از بهترین صحنههای فیلم در خانه پیرزنی تنها گرفته شده. فیلم برداری عااالی، نور عااالی. پیرزن مفلوک تک و تنها در یک اتاق لخت و عور زندگی میکند. از مال دنیا یک رختخواب دارد و یک چراغ نفتی و چند قابلمه و بشقاب. طفلک مریض است و معلول،...
-
پراکنده
جمعه 9 بهمنماه سال 1383 00:58
این روزها مثل برق و باد می گذرند و من هر روز احساس می کنم به لحظه ای خطیر نزدیک میشوم. نمیدانم ، شاید نتوانم منظم در این جا بنویسم- مگر تا به حال نوشته بودیم!؟ - در هر شکل چند نکته را می خواستم بنویسم بس که روی گلویم مانده شدیدا احساس انفجار می کنم. ۱- من اصلا تحلیل گر سیاسی نیستم و آشنایی هم با بازی های عرصه ی...
-
مثنوی و پائولو کوئیلو
شنبه 3 بهمنماه سال 1383 23:45
کتاب کیمیاگر هنوز مورد لطف خوانندگان است و با چاپ کتاب راز کیمیاگر یادم به مقاله ای افتاد که چند سال پیش در مجله یوگا پیام مهر (سال سوم شماره ۱۱) خواندم. و اینک آن را با هم می خوانیم: آن چه زر می شـود از پـرتو آن قلب سیـاه کیمیایی است که درصحبت درویشان است حافظ به زیارت کیمیاگر رفته بودم. به نگاهی ما را از بند زمان و...
-
خوشبختی!
چهارشنبه 30 دیماه سال 1383 20:17
کی هست، کی نیست؟ کی بود، کی میخواد بشه؟ خوشبختی با عنصر زمان ارتباط مستقیم داره. یعنی بهترین علامت خوشبخت بودن اینه که انسان زمان را فراموش کرده باشه. خوشبختی اما با خوش بودن ارتباطی نداره. خوشبختی برعکس خوش بودن فقط در محتوایی جدی برای انسان امکان پذیره. ارضای تمایلات هم به خوشبختی ربطی نداره، چرا که این لحظهی...
-
شما چه پیشنهادی دارید؟
سهشنبه 29 دیماه سال 1383 00:37
مدت هاست که به هر علتی (این جور مواقع همه دنبال یکی می گردند که مقصر شناخته شود!) در مورد حفظ آثار باستانی و ملی کم توجهی می شود. از آب کردن ماسک طلای دوره هخامنشی تا حفاری های بی رویه ی جیرفت تا بیرون بردن اجناس عتیقه و باستانی ... این هم آخرین مقاله ای که خوندم و سرم سوت کشید. تصور کنید سد مهم تر است یا به زیر آب...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 دیماه سال 1383 22:53
یک نکته بیش نیست غم عشق وین عجب کز هر زبان که می شنوم نامکرر است به نظر من عشق یک جهان زیبا و بی کران است. در عین این که انحصار کننده است نامحدود است و آزاد. مثل پرواز... و تا زمانی که نخواهیم به زنجیرش بکشیم هر روز از بعدی تازه و عمقی بیش تر سر در می آورد. و چه ناتوان در بیان آن. چون به عشق آیم خجل باشم از آن! و با...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 دیماه سال 1383 15:21
غرقه در اشک و آه نبودنت را فریاد می زنم. تویی که دختر آفتاب بودی و از نگاهت خرمن خرمن نور می بارید. هم اکنون از کنارت می ایم اما تویی که می شناختمت نبودی. یادت هست از ستیغ کوه که بالا می رفتیم گل گلدون را دوئت می خواندید؟ حالا همراه ِ آوازت خون گریه می کند و تو در زیر خروارها خاک آرمیده ای. یک سال گذشت یک سال از...
-
دو روز وقت دارید!
چهارشنبه 23 دیماه سال 1383 22:49
اگر اهل تئاتر هستید و ساکن تهران و هنوز هم نمایش هی مرد گنده گریه نکن را ندیدید، تنها دو روز وقت باقی است برای دیدن این کار. می خواستم درباره اش بنویسم اما خیلی مغشوشم ولی قول می دهم که بنویسم البته با کمی دیر و زود. راستی کارگردان جلال تهرانی است و ساعت شروع ۶.۰۰ بعدازظهر(۱۸)، سالن اصلی تئاتر شهر.
-
به مناسبت تولد فروغ با یک روز تاخیر !
شنبه 19 دیماه سال 1383 23:46
سال پیش سالروز مرگ فروغ قول دادم بودم درباره ساختار شعر هایش بنویسم و البته در روز تولدش منتها امسال آن قدر سرم شلوغ بود که روز تولدش گذشت حال این هم وفای به عهد با اندکی تاخیر!! فروغ بیشتر از صنعت تشخیص و تشبیه در اشعارش استفاده می کند. در مباحث جدید زبان شناسی و صنایع ادبی نیز با تسلط بر زبان و استفاده از هنجار...
-
:))
پنجشنبه 17 دیماه سال 1383 21:13
تقویم یک دانشجو! شنبه: همون لحظه که وارد دانشگاه شدم منوجه نگاه سنگینش شدم. هر جا که می رفتم اونو می دیدم. یکبار که از جلوی هم در اومدیم نزدیک بود به هم بخوریم صداشو نازک کرد و گفت:« ببخشید» من که می دونستم منظورش چی بود. تازه ساعت ۹:۳۰ هم که داشتم برد را می خوندم آمد و پشت سرم شروع به خوندن برد کرد. آره دقیقآ می...